responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 523

(قالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَ أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ)- در گفتار خود نخست به درگاه پروردگارش استغاثه مى‌كند، و به ظلم خود كه خداى را از روز اول و يا از هنگامى كه اين آيات را ديد نپرستيده اعتراف نمود، سپس به اسلام و تسليم خود در برابر خدا شهادت داد.

و در اين جمله‌اش كه گفت:(أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمانَ لِلَّهِ)، التفاتى نسبت به خداى تعالى به كار برد، التفات از خطاب به غيبت، و وجه اين التفات اين است كه خواست از ايمان اجمالى به خدا در جمله‌(رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي)، به توحيد صريح انتقال يابد، چون در جمله بعدى، اسلام خود را بر طريقه اسلام سليمان دانست، كه همان توحيد صريح باشد، و آن گاه تصريح خود را با جمله‌(رَبِّ الْعالَمِينَ) تاكيد كرد، يعنى اقرار دارم كه جز خدا در هيچ جاى عالميان ربى نيست و اين همان توحيد در ربوبيت است، كه مستلزم توحيد در عبادت است، كه مشركين (و از آن جمله آفتاب‌پرستان) قائل به آن نيستند.

گفتارى پيرامون داستان سليمان (ع)

1- آنچه در قرآن از داستان او آمده در قرآن كريم از سرگذشت آن جناب جز مقدارى مختصر نيامده، چيزى كه هست دقت در همان مختصر، آدمى را به همه داستانهاى او و مظاهر شخصيت شريفش راهنمايى مى‌كند.

يكى اينكه: آن جناب فرزند و وارث داود (ع) بود، كه در اين باره فرمود:(وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَيْمانَ)[1] و نيز فرموده:(وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ)[2].

يكى ديگر اينكه خداى تعالى ملكى عظيم به او داد، جن و طير و باد را برايش مسخر كرد و زبان مرغان را به وى آموخت، كه ذكر اين چند نعمت در كلام مجيدش مكرر آمده است، در سوره بقره آيه 102، در سوره انبياء، آيه 81، در سوره نمل، آيه 16 تا 18، در سوره سبأ، آيه 12 تا 13 و در سوره ص، آيه 35 تا 39.

قسمت سوم، آن است كه به مساله انداختن جسد، بر روى تخت وى اشاره مى‌كند، كه در سوره ص، آيه 33 واقع است.


[1] ما سليمان را به داود داديم. سوره ص، آيه 30.

[2] سليمان از داود ارث برد. سوره نمل، آيه 16.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 523
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست