responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 522

است، كه اعتراف ملكه هنگام داخل شدن به قصر كه مى‌گويد:(أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ) بر آن شهادت مى‌دهد. و اين اسلامش، با اسلامى كه قبلا بدان تصريح كرد و گفت:(وَ كُنَّا مُسْلِمِينَ) اشتباه نشود، براى اينكه آن اسلام، تسليم سليمان شدنش بود و اين اسلام، تسليم خدا شدن است.

اين آن معنايى است كه از سياق آيات برمى‌آيد، ولى مفسرين وجوه ديگرى در معناى آيه ذكر كرده‌اند، كه ما از نقل آنها صرف نظر كرديم.

جمله‌(إِنَّها كانَتْ مِنْ قَوْمٍ كافِرِينَ)، در مقام تعليل صد مذكور است و معنايش اين است: تنها چيزى كه او را از تسليم خدا شدن جلوگيرى نمود، همان معبودى بود كه به جاى خدا مى‌پرستيد و آن معبود- هم چنان كه در خبر هدهد گذشت- آفتاب بوده و سبب اين جلوگيرى اين بود كه ملكه نيز از مردمى كافر بود و (از نظر افكار عمومى) ايشان را در كفرشان پيروى مى‌كرد.

(قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ ...) كلمه صرح به معناى قصر و هر بنايى است بلند و مشرف بر ساير بناها، و نيز به معناى محلى است كه آن را تخت كرده باشند و سقف هم نداشته باشد و كلمه لجة به معناى آب بسيار زياد است و كلمه ممرد اسم مفعول از تمريد است كه به معناى صاف كردن است و كلمه قوارير به معناى شيشه است.

و اگر فرمود: بدو گفته شد داخل صرح شو ، گويا گوينده آن، بعضى از خدمتكاران سليمان (ع) بوده، كه در حضور او ملكه سبأ را راهنمايى كرده كه داخل شود و اين رسم همه پادشاهان بزرگ است.

(فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَ كَشَفَتْ عَنْ ساقَيْها)- يعنى وقتى ملكه سبأ آن صرح را ديد، خيال كرد استخرى از آب است، (چون خيلى آن شيشه صاف بود) لذا جامه‌هاى خود را از ساق پا بالا زد تا دامنش تر نشود.

(قالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوارِيرَ)- گوينده اين سخن سليمان است، كه به آن زن، مى‌گويد: اين صرح، لجه نيست. بلكه صرحى است كه از شيشه ساخته شده، پس ملكه سبا وقتى اين همه عظمت از ملك سليمان ديد و نيز آن داستان را كه از جريان هدهد و برگرداندن هدايا، و نيز آوردن تختش از سبا به دربار وى به خاطر آورد، ديگر شكى برايش نماند كه اينها همه معجزات و آيات نبوت او است و كار حزم و تدبير نيست، لذا در اين هنگام گفت‌(رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي ...).

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 522
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست