responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 520

مى‌شود، چون پروردگار من بى نياز و كريم است. و بطورى كه ملاحظه مى‌كنيد ذيل آيه، صدر آن را تاكيد مى‌كند.

بعضى‌[1] از مفسرين گفته‌اند: مشار اليه به اشاره هذا ، قدرت به آوردن تخت ملكه سبأ است، چه بى واسطه و چه با واسطه.

ليكن اين حرف صحيح نيست، چون ظاهر اينكه فرمود:(فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ ...) اين است كه ثنا (اين از فضل پروردگار من است) مربوط باشد به حال رؤيت تخت و آن نعمت و فضلى كه در حال رؤيت به چشم مى‌خورد حضور تخت بوده، نه قدرت بر احضار آن، كه از مدتها پيش داشت.

در آيه مورد بحث، حذف و اختصار به كار رفته و تقدير آن اين است كه فاذن له سليمان فى الإتيان به كذلك فاتى به كما قال فلما راه ...- يعنى، سليمان به آن عالم اجازه داد كه تخت را آن طور كه خودش گفت بياورد، پس همين كه آن را پابرجا، نزد خود ديد گفت ... .

و از اين حذف فهميده مى‌شود كه آن قدر اين آوردن سريع بود كه گويى ميان ادعايش و ديدن سليمان، هيچ فاصله‌اى نشد.

(قالَ نَكِّرُوا لَها عَرْشَها نَنْظُرْ أَ تَهْتَدِي أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ لا يَهْتَدُونَ) در مفردات مى‌گويد: تنكير هر چيز از حيث معنا به اين است كه: آن را طورى كنند كه شناخته نشود، بر خلاف تعريف، كه به معناى آن است كه آن چيز را طورى كنند كه شناخته شود و در آيه‌(نَكِّرُوا لَها عَرْشَها) تنكير استعمال شده‌[2].

از سياق آيه برمى‌آيد كه سليمان (ع) اين سخن را هنگامى گفت كه ملكه سبا و درباريانش به دربار سليمان رسيده و مى‌خواستند بر او وارد شوند و منظورش از اين دستور، امتحان و آزمايش عقل آن زن بود، هم چنان كه منظورش از اصل آوردن تخت، اظهار معجزه‌اى باهر از آيات نبوتش بود و به همين جهت دستور داد تخت او را به صورتى ناشناس درآورند، و آن گاه متفرع كرد بر اين دستور، اين را كه: (نَنْظُرْ أَ تَهْتَدِي‌)- ببينيم مى‌شناسد آن را يا نه و معناى آيه روشن است.

[ورود ملكه به دربار سليمان 7 و ايمان آوردنش به رب العالمين‌]

(فَلَمَّا جاءَتْ قِيلَ أَ هكَذا عَرْشُكِ قالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ وَ أُوتِينَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِها وَ كُنَّا مُسْلِمِينَ) يعنى بعد از آنكه ملكه سبأ نزد سليمان آمد از طرف سليمان به او گفتند: آيا تخت‌


[1] روح المعانى، ج 19، ص 205.

[2] مفردات راغب، ماده نكر .

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 520
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست