نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 519
و علت اشتباه اين مفسر اين است كه: خيال
كردهاند فعل اختيارى آن فعلى است كه ناشى از تفكر و انديشه باشد، و غير آن را
اختيارى ندانسته است. پس نكته اين كه در آيه مورد بحث، ارتداد را آورد
نه رد را، آن نيست كه وى گفته، بلكه شايد اين باشد كه فعل چشم بر هم
زدن، از آنجا كه با فكر و انديشه قبلى انجام نمىشود، در انظار چنين به نظر مىرسد
كه پلكها خودش به هم مىخورد، نه اينكه به خواست صاحبش باشد.
خطاب در جمله من آن را قبل از يك چشم بهم زدن و قبل از اينكه
نگاهت برگردد برايت مىآورم خطاب آن عالم به سليمان (ع) است، چون او بود كه
مىخواست تخت ملكه سبأ نزدش حاضر شود و نيز او بود كه گوينده سخن مىخواست تخت را
برايش بياورد.
ولى بعضى[1] از مفسرين
گفتهاند: خطاب عالم نامبرده متوجه به عفريت است، كه قبلا به سليمان (ع) گفت: من
آن را قبل از آنكه از جايت برخيزى مىآورم و اين عالم كه رو به او كرد و گفت: من
آن را قبل از برگشتن نگاهت مىآورم، خود سليمان بوده كه علمى از كتاب داشته است و
اگر اين را گفته، خواسته است فضيلت نبوت را به او بفهماند و برساند آن قدرتى كه
خداى تعالى از راه تعليم كتاب به او داده، برتر و عظيمتر است از قدرتى كه به
عفريت داده و عفريت به آن مىبالد. پس، معناى آيه اين است كه: سليمان به عفريت
گفت: من عرش او را برايت مىآورم قبل از آنكه نگاهت برگردد.
فخر رازى هم در تفسير كبير، بر همين معنا اصرار ورزيده و وجوهى براى
تاييد آن ذكر كرده، كه ذرهاى ارزش علمى ندارد، علاوه بر اينكه، اصل اين تفسير با
سياق آيه- همانطور كه گفتيم- نمىسازد[2].
(فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ
فَضْلِ رَبِّي ...) يعنى، بعد از آنكه سليمان (ع) عرش ملكه
سبأ را نزد خود حاضر ديد، گفت: اين- يعنى حضور تخت بلقيس در نزد او در كمتر از يك
طرفة العين- از فضل پروردگار من است، بدون اينكه در خود من استحقاقى بوده باشد،
بلكه خداى تعالى اين فضيلت را به من ارزانى داشت تا مرا بيازمايد، يعنى امتحان كند
آيا شكر نعمتش را به جا مىآورم، و يا كفران مىكنم. آن گاه فرمود: و هر كس شكر
بگزارد براى خود گزارده، يعنى نفع آن عايد خودش مىشود نه عايد پروردگار من و هر
كس كفران نعمت او كند، باز ضررش عايد خودش