نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 509
اين دستور را داد تا ملكه سبا در برابر عظمت
پروردگارش به تمام معناى كلمه خاضع گردد.
(قالَ سَنَنْظُرُ أَ صَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ
الْكاذِبِينَ) ضمير در قال- گفت به سليمان
(ع) بر مىگردد، كه داورى درباره هدهد را محول به آينده كرده و او را بدون تحقيق
تصديق نفرمود، چون هدهد بر گفتههاى خود شاهدى نياورد، البته تكذيبش هم نكرد، چون
آن جناب دليلى بر كذب او نداشت، لذا وعده داد كه به زودى درباره سخنانش تحقيق
مىكنيم، تا معلوم شود راست گفتهاى يا دروغ.
(اذْهَبْ بِكِتابِي هذا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ
تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ ما ذا يَرْجِعُونَ)
اين آيه حكايت كلام سليمان و خطابش به هدهد است، گويا فرموده: پس سليمان
نامهاى نوشت و به هدهد داده به او گفت : اين نامه مرا به سوى ايشان، يعنى
ملكه سبأ و مردمش ببر و نزد ايشان بينداز و خودت را كنار بكش و در محلى قرار گير
كه تو آنان را ببينى، آن گاه ببين چه عكس العملى از خود نشان مىدهند، يعنى وقتى
بحث در ميان آنان درگير مىشود با هم چه مىگويند؟
در تمامى قرائتها كلمه فالقه هم در وصل و هم در وقف با
سكون هاء قرائت شده و هاء در آن هاء سكت است.
از جمله سخنانى كه بعضى[1]
از مفسرين درباره اين آيه گفتهاند اين است كه: جمله (ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ) از قبيل تقديم و
تاخير است و اصل آن چنين است فانظر ما ذا يرجعون ثم تول عنهم . ولى ضعف
اين سخن از نظر خواننده پوشيده نيست.
[توضيح سخن ملكه بعد از ديدن نامه سليمان 7:(قالَتْ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ
كِتابٌ ...)]
(قالَتْ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ
كِتابٌ كَرِيمٌ إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ
الرَّحِيمِ) در اين كلام حذف و ايجاز، يعنى اختصار بكار رفته و تقدير كلام اين
است كه:
هدهد نامه را از سليمان گرفته به سر زمين سبأ برد تا به ملكه آنجا
برساند و چون بدانجا رسيد نامه را نزد وى بينداخت، ملكه نامه را گرفت همين كه آن
را خواند به اشراف قوم خود گفت:
(يا أَيُّهَا الْمَلَؤُا ...).
اين دو آيه حكايت گفتار ملكه سبأ است، كه به مردمش از رسيدن چنين
نامهاى و كيفيت رسيدن آن و نيز مضمون آن خبر مىدهد و نامه را توصيف مىكند به
اينكه نامهاى است كريم و ظاهر آيه دوم اين است كه مىخواهد علت كريم بودن آن را
بيان كند،