responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 496

باره علم داوود فرموده:(وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ)[1] و از آياتى كه به علم سليمان اشاره كرده آيه‌(فَفَهَّمْناها سُلَيْمانَ وَ كُلًّا آتَيْنا حُكْماً وَ عِلْماً)[2] كه ذيل آيه، شامل علم و حكمت هر دو مى‌شود.

(وَ قالا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنا عَلى‌ كَثِيرٍ مِنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنِينَ)- مراد از اين برترى دادن ، يا برترى به علم است، كه چه بسا سياق آيه نيز آن را تاييد مى‌كند و يا برترى به همه مواهبى است كه خداى تعالى به آن جناب اختصاص داده، مانند: تسخير كوه‌ها و مرغان و نرم شدن آهن براى داوود و ملكى كه خدا به او ارزانى داشت و تسخير جن و حيوانات وحشى و مرغان و همچنين تسخير باد براى سليمان و دانستن زبان حيوانات و سلطنت كذايى سليمان و اين احتمال دوم، يعنى، برترى آن دو بزرگوار بر ساير مردم از جهت همه مواهبى كه خدا به آن دو ارزانى داشته از اطلاق كلمه فضلنا استفاده مى‌شود.

و اين آيه شريفه يعنى آيه‌(وَ قالا الْحَمْدُ لِلَّهِ ...) به هر تقدير،- چه به احتمال اول و چه به احتمال دوم- به منزله نقل اعتراف آن دو بزرگوار بر تفضيل الهى است. پس در نتيجه، اين اعتراف و اعترافهايى كه بعدا از سليمان نقل مى‌شود مثل شاهدى است كه مدعاى صدر سوره را كه به مؤمنين بشارت مى‌داد به زودى پاداشى به آنان مى‌دهد كه مايه روشنى دل و ديده‌شان باشد اثبات مى‌كند.

[نبوت و علم انبيا (ع) اكتسابى نيست و از ديگران به ارث هم نميبرند]

(وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ ...) يعنى سليمان مال و ملك را از داوود ارث برد. و اينكه بعضى‌[3] از مفسرين گفته‌اند:

مراد از اين ارث، ارث بردن نبوت و علم است، صحيح نيست، براى اينكه نبوت ارثى نيست، چون قابل انتقال نيست، و اما علم، هر چند با نوعى عنايت و مجاز مى‌توان گفت كه قابل انتقال است- نه حقيقتا- براى اينكه استاد، علم را از خود به شاگرد انتقال نمى‌دهد، و گرنه بايد ديگر خودش علم نداشته باشد ليكن اين انتقال مجازى هم، در علم فكرى است، كه با درس خواندن به دست مى‌آيد و علمى كه انبياء اختصاص به آن داده شده‌اند، از مقوله درس خواندن نيست، بلكه كرامتى است از خدا به ايشان، كه دست فكر و ممارست بدان نمى‌رسد، ممكن است با همان عنايت و مجازگويى بگوييم فلان مرد عادى علم را از پيغمبرى ارث‌


[1] به وى حكمت و علم داورى داديم. سوره ص، آيه 20.

[2] ما حكمت را به سليمان فهمانديم، و هر يك از انبياء را حكمى و علمى داديم. سوره انبياء، آيه 79.

[3] روح المعانى، ج 19، ص 170.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 496
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست