responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 462

انبياء و رسولان الهى نيز كه يكى پس از ديگرى از طرف خداى تعالى آمدند و همگى با قوانين اجتماعى و سننى براى زندگى آمدند، اين معنا را تاييد كرده‌اند كه بايد قوانين اجتماعى و سنن زندگى از ناحيه خداى تعالى تشريع شود، تا احكام و وظائفى باشد كه فطرت بشرى نيز به سوى آن هدايت كند و در نتيجه سعادت حيات بشر را تضمين نموده، صلاح اجتماعى او را تامين كند.

و معلوم است همانطور كه واضع و مقنن اين شريعت آسمانى خداى سبحان است، همچنين مجرى آن- البته از نظر ثواب و عقاب كه موطنش قيامت و محل بازگشت به سوى خداست- او مى‌باشد.

و مقتضاى اينكه خود خداى تعالى اين شرايع آسمانى را تشريع كند و معتبر بشمارد، و خود را مجرى آنها بداند، اين است كه بر خود واجب كرده باشد- البته وجوب تشريعى نه تكوينى- كه بر ضد خواسته خود اقدامى ننموده و خودش در اثر اهمال و يا الغاء كيفر، قانون خود را نشكند، مثلا، عمل خلافى را كه خودش براى آن كيفر تعيين نموده، بدون كيفر نگذارد و عمل صحيحى را كه مستحق كيفر نيست كيفر ندهد، به غافلى كه هيچ اطلاعى از حكم يا موضوع حكم ندارد، كيفر عالم عامد ندهد، و مظلوم را به گناه ظالم مؤاخذه نكند و گر نه ظلم كرده است و تعالى اللَّه عن ذلك علوا كبيرا- او از چنين ظلمى منزه است .

و شايد مقصود آنهايى هم كه گفته‌اند: خدا قادر بر ظلم است و ليكن به هيچ وجه از او سر نمى‌زند- چون نقص كمال است و خدا از آن منزه است- همين معنا باشد، پس فرض اينكه خداى تعالى ظلم كند، فرض امرى است كه صدورش از او محال است، نه اينكه خود فرض محال باشد و از ظاهر آيه‌(وَ ما كُنَّا ظالِمِينَ)[1] و نيز آيه‌(إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً)[2] و آيه‌(لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ)[3] و آيه‌(وَ ما رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ)[4] همين معنا استفاده مى‌شود.

آرى ظاهر اين آيات اين است كه ظلم نكردن خدا از باب سالبه به انتفاء موضوع نيست، بلكه از باب سالبه به انتفاء حكم است، به عبارت ساده‌تر اينكه: از اين باب نيست كه خدا قادر بر ظلم نيست و العياذ باللَّه خواسته است منت خشك و خالى بر بندگانش‌


[1] ما ستمكار نبوده‌ايم. سوره شعراء، آيه 209.

[2] خدا به هيچ وجه به مردم ظلم نمى‌كند. سوره يونس، آيه 44.

[3] تا بعد از فرستادن رسولان، ديگر مردم عليه خدا بهانه‌اى نداشته باشند. سوره نساء، آيه 165.

[4] پروردگارت ستمگر بر بندگان نيست. سوره فصلت، آيه 46.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 462
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست