نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 45
كلمه تواتر هم از همين باب است،
چون تواتر هم به معناى تك تك و فرد فردهاى پشت سر هم است. و از اصمعى نقل شده كه
در معناى واترت الخبر گفته: يعنى ابعاض آن را پشت سر هم قرار دادم در
حالى كه ما بين هر دو بعض مختصر سكوتى هست[1].
اين آيه تتمه آيه قبلى است كه مىفرمود(ثُمَّ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قُرُوناً) و
كلمه ثم براى افاده بعديت ذكرى است، نه زمانى. و اين قصه اجمالى است
كه از داستانهاى انبياء و امتهاى ايشان انتزاع و خلاصه گيرى شده- انبياى ما بين
نوح و موسى و امتهاى آنان.
خداى تعالى مىفرمايد: سپس بعد از آن امت كه با صيحه هلاك شدند، و
بعد از امت نوح بودند، امتهاى ديگرى خلق كرديم، و پيامبران خود را يكى پس از ديگرى
به سويشان گسيل داشتيم، به طورى كه اگر يكى مىرفت يكى ديگر جايش را مىگرفت، ولى
هر پيغمبرى كه از قومى به سوى آن قوم مبعوث مىشد تكذيبش مىكردند، ما هم ايشان را
يكى پس از ديگرى به عذاب خود گرفته، آنها را به صورت سر گذشت در آورديم، يعنى بعد
از آنكه انسانهايى زنده و خارجى بودند، معدومشان كرديم، و تنها قصهاى از ايشان
باقى گذاشتيم، پس دور باشند مردمى كه ايمان نمىآورند.
اين آيات دلالت مىكند بر اينكه يكى از سنتهاى خداى تعالى اين بوده
كه همواره امتى را بعد از امت ديگر انشاء و ايجاد نموده، و به سوى حق هدايتشان
كند، و به اين منظور رسولانى پى در پى بفرستد كه اين سنت امتحان و ابتلاى او است.
سنتى هم كه امتها داشتهاند اين بوده كه پيغمبران را يكى پس از ديگرى تكذيب
مىكردهاند. سنت دوم خدا اين است كه تكذيب كنندگان را يكى پس از ديگران هلاك كند،
و اين سنت مجازات او است.
و اينكه فرموده:(وَ جَعَلْناهُمْ
أَحادِيثَ) بليغترين بيان در رساندن تسلط قهر الهى بر دشمنان حق و تكذيب
كنندگان دعوت حق است، چون مىرساند كه اين قهر آن چنان آنها را از بين مىبرد كه
نه عينى از ايشان باقى مىگذارد، و نه اثرى، و نه نامى و نه نشانى، تنها داستانى
باقى گذاشته كه مايه عبرت ديگران باشد.
[ياد آورى سنت الهى مبنى بر ارسال پياپى رسولان و روش امتها دائر
بر تكذيب ايشان و سنت ديگر خداوند كه همانا مجازات و هلاكت مكذبان بوده است]