نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 440
از شما براى پيغمبرى خود مزدى نمىخواهم كه
مزد من به عهده پروردگار جهانيان است (180).
پيمانه را تمام دهيد (و كمفروشى نكنيد) و مردم را به خسارت نيندازيد
(181).
و با ترازوى درست، وزن كنيد (182).
و چيزهاى مردم را كم ندهيد و در اين سرزمين به فساد مكوشيد (183).
و از آنكه شما و مردم گذشته را آفريده است بترسيد (184).
گفتند: حقا كه تو جادو زدهاى (185).
تو جز بشرى مانند ما نيستى و ما ترا دروغگو مىپنداريم (186).
اگر راست مىگويى پارهاى از آسمان را روى ما بينداز (187).
گفت: پروردگارم به اعمالى كه مىكنيد داناتر است (188).
پس دروغگويش شمردند و به عذاب روز ابر (آتشبار) دچار شدند كه عذاب
روزى بزرگ بود (189).
كه در اين عبرتى است ولى بيشترشان ايمان آور نبودند (190).
و پروردگارت نيرومند و رحيم است (191).
بيان آيات [اشاره به اينكه اصحاب اينكه چه كسانى بودهاند]
در اين آيات، اجمالى از داستان شعيب (ع) كه يكى از پيامبران عرب است
ذكر كرده و اين داستان آخرى از هفت داستانى است كه در اين سوره آمده.
( كَذَّبَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ) ...(رَبِّ الْعالَمِينَ )
كلمه ايكه به معناى بيشهاى است كه درختان تو درهمى داشته باشد. بعضى[1] گفتهاند اين بيشه جنگلى بوده در
نزديكيهاى مدين كه طايفهاى در آن زندگى مىكردهاند و از جمله پيامبرانى كه به
سويشان مبعوث شده شعيب (ع) بوده، وى اهل آن محل نبوده است و با مردمش بيگانه بوده،
به دليل اينكه در اين داستان مانند داستانهاى قبل، پيغمبر مورد بحث را برادر آن
قوم نخوانده و نفرموده اخوهم شعيب به خلاف هود و صالح كه هم وطن با
قوم خود بودهاند، و هم چنين لوط كه از راه مصاهره و سببى فاميل قوم خود بود و لذا
درباره اين سه تن فرموده: اخوهم هود و اخوهم صالح و
اخوهم لوط تفسير بقيه الفاظ آيه گذشت.