نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 44
كنايه است از رسيدن عذاب انقراض. و اينكه
فرمود: عما قليل كلمه عن به معناى بعد و
كلمه ما براى تاكيد كمى مدت است، و ضمير جمع به قوم بر مىگردد. و لام
در ليصبحن كلام را تاكيد مىكند، و همچنين نون تاكيد آن و معنايش اين
است كه: سوگند مىخورم كه به زودى با فرا رسيدن عذاب، پشيمانى ايشان را خواهد
گرفت.
(فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْناهُمْ
غُثاءً فَبُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ)
حرف باء در كلمه بالحق براى مصاحبت و معيت است، و اين جار
و مجرور متعلق است به جمله فاخذتهم يعنى: صيحه ايشان را گرفت در حالى
كه مصاحب با حق بود. و ممكن هم هست براى سببيت باشد، و كلمه حق وصفى
باشد كه در جاى موصوف خود نشسته است، و موصوف آن حذف شده، و تقدير آن
فاخذتهم الصيحة بسبب الأمر الحق- و يا- قضاء الحق باشد. يعنى: صيحه
ايشان را گرفت به سبب امر حق- و يا- قضاء حق. هم چنان كه در جاى ديگر فرموده:(فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ)[1].
كلمه غثاء - به ضمه غين كه گاهى ثاء آن مشدد
خوانده مىشود- به معناى گياه و برگ و چوب پوسيده است كه با سيل مىآيد. و جمله(فَبُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ) لعنت و دورى ايشان و نفرين بر ايشان است.
و معناى آيه اين است كه: ما به وعدهاى كه به رسول خود داده بوديم كه
ايشان را عذاب مىكنيم وفا كرديم، پس صيحه آسمانى كه عذابشان بود آنها را بگرفت و
ايشان را هلاك نموده به صورت غثاى سيل در آورديم، پس دور باشند قوم ستمكار، دورى
سختى.
قرآن كريم نامى از اين قوم كه خداوند بعد از نوح به وجودشان آورده و
سپس هلاكشان كرده، و نيز نامى از رسول ايشان نبرده. و بعيد نيست كه مراد همان
ثمود، قوم صالح باشند، چون خداى تعالى در چند جا داستان ايشان را آورده و فرموده
كه اين قوم بعد از نوح مىزيستند و با بلاى صيحه نابود شدند.
(ثُمَّ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قُرُوناً آخَرِينَ ما
تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَها وَ ما يَسْتَأْخِرُونَ)
توضيح معناى اين آيه مكرر گذشت.
(ثُمَّ أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْرا كُلَّ ما جاءَ أُمَّةً
رَسُولُها كَذَّبُوهُ ... ) فرستادن رسولان به
صورت تترى به معناى فرستادن يكى پس از ديگرى است.