نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 437
است كه مراد از آن عضوى است از زنان كه با
ازدواج براى مردان مباح مىشود، و لام در لكم لام ملك است، آن هم ملك
طبيعى، و نيز كلمه من در جمله من ازواجكم تبعيضى است و
مراد از زوجيت ، زوجيت طبيعى است، هر چند به وجهى كه ممكن است مراد از
آن زوجيت اجتماعى و اعتبارى باشد.
و اما اينكه بعضى[1] از مفسرين
احتمال دادهاند كه مراد از لفظ ما زنان، و جمله(مِنْ أَزْواجِكُمْ)
بيان آن باشد، احتمالى است بعيد.
(بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عادُونَ)-
يعنى بلكه شما مردمى متجاوز و خارج از آن حدى هستيد كه فطرت و خلقت برايتان ترسيم
كرده. پس اين جمله در معناى آيه(أَ إِنَّكُمْ
لَتَأْتُونَ الرِّجالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبِيلَ)[2]
مىباشد.
پس، از همه مطالب گذشته روشن شد كه كلام خداى تعالى بر اساس حجتى
برهانى است كه به آن حجت اشاره فرموده است.
(قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ
الْمُخْرَجِينَ) يعنى اگر دست بر ندارى، از كسانى خواهى
شد كه تبعيد مىشوند و از قريه نفى بلد مىگردند، هم چنان كه اين معنا را در جاى
ديگر از قوم لوط نقل فرموده كه گفتند:(أَخْرِجُوا آلَ
لُوطٍ مِنْ قَرْيَتِكُمْ)[3].
(قالَ إِنِّي لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقالِينَ) مراد از عمل ايشان به طورى كه از سياق بر مىآيد همان
جمع شدن مردان با يكديگر و ترك زنان است، و كلمه قالى به معناى مبغض و
دشمن است و مقابله تهديد قوم كه گفتند: تو را تبعيد مىكنيم به مثل چنين كلامى
كه من دشمن عمل شمايم و اينكه اصلا متعرض جواب از تهديد ايشان نشد،
معنا را چنين مىكند كه: من از تبعيد شما هيچ بيم ندارم و ابدا در فكر و انديشه آن
نيستم، بلكه همه غصه من در اين است كه چرا شما چنينيد، و عملتان را دشمن مىدارم و
بسيار علاقهمند به نجات شما هستم، نجات از و بال اين عمل كه خواه ناخواه روزى
گريبانتان را مىگيرد و به همين جهت دنبال آن فرمود:(رَبِّ نَجِّنِي وَ أَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ).