نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 408
شافعان هيچ كس نداريم اشاره است به
اينكه در آن روز شافعانى هستند و گرنه، هيچ نكتهاى در كار نبود كه اقتضاء كند
شافع را به لفظ جمع بياورد، بلكه جا داشت بفرمايد: ما شافع نداريم و در روايت هم
آمده كه اين سخن را وقتى از در حسرت مىگويند كه مىبينند ملائكه و انبياء و بعضى
از مؤمنين ديگران را شفاعت مىكنند.
(فَلَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ) در اين جمله مشركين آرزو مىكنند كه اى كاش به دنيا برگردند و از
مؤمنين باشند تا به آن سعادتى كه مؤمنين رسيدند ايشان نيز برسند.
( إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً)
...(لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ )
يعنى در اين داستان كه ما از ابراهيم (ع) نقل كرديم، كه وى بر طبق فطرت ساده خود،
راه توحيد را پيش گرفته، روى دل به سوى رب العالمين كرده، از بتها بيزارى جست و
عليه بتپرستان و وثنىها احتجاج نمود، آيتى است براى هر كس كه در اين داستان تفكر
كند. علاوه بر اينكه در ساير داستانها و گرفتاريها و ابتلاآتى كه در اينجا ذكر
نشده، نيز آيتهايى است براى صاحبان خرد، مانند در آتش افتادنش و آمدن ملائكه به
ميهمانيش و هجرت دادن يگانه فرزندش اسماعيل و مادر او هاجر را در ته دره مكه و
ساختن كعبهاش و ذبح اسماعيلش.
(وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ)- يعنى بيشتر قوم ابراهيم ايمان نياوردند، و بقيه الفاظ آيه روشن
است.
بحث روايتى [ (رواياتى در باره(لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ)، استغفار ابراهيم 7 براى پدر، قلب سليم، شفاعت و ...)]
در تفسير قمى در ذيل آيه(وَ
اجْعَلْ لِي لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ)
نقل كرده كه فرمودند: مقصود از اين لسان صدق در آخر الزمان، على بن ابى طالب (ع)
است[1].
مؤلف: در اين روايت دو احتمال است، يكى اينكه تفسير آيه باشد، يعنى
غير از على بن ابى طالب (ع) كسى منظور نباشد، دوم اينكه جرى و تطبيق باشد، يعنى
على (ع) يكى از مصاديق لسان صدق باشد.
و در كافى به سند خود از يحيى از امام صادق (ع) روايت كرده كه فرمود: