نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 399
آرى خطيئه از مثل ابراهيم (ع) عبارت است از
اينكه به خاطر ضروريات زندگى از قبيل خواب و خوراك و آب و امثال آن نتواند در
تمامى دقائق زندگى به ياد خدا باشد هر چند كه همين خواب و خوراك و ساير ضروريات
زندگى اطاعتى است و چگونه ممكن است خطيئه غير اين معنا را داشته باشد؟ و حال آنكه
خداى تعالى تصريح كرده به اينكه آن جناب مخلص خداست و غير خدا احدى از آن جناب سهم
ندارد و شريك نيست و در اين باره فرموده:(إِنَّا
أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ)[1]. و ما
در آخر جزء ششم اين كتاب و نيز در جلد هفتم آن در ذيل داستانهاى ابراهيم بحثى
گذرانديم كه با اين مقام نيز ارتباط دارد.
[مقصود از حكم و الحاق به صالحين كه ابراهيم 7 از پروردگار خود تقاضا كرد(رَبِّ هَبْ لِي
حُكْماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ)]
(رَبِّ هَبْ لِي حُكْماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ) بعد از آنكه ابراهيم (ع) نعمتهاى مستمره و متوالى و متراكم خداى
تعالى را نسبت به خود ياد آور شد كه از روزى كه خلق شده تا بى نهايت به وى ارزانى
داشت و با ذكر اين نعمتها و تصور لطف و مرحمت الهى حالتى به او دست داد، آميخته
از جاذبه رحمت و فقر عبوديت و اين حالت، او را واداشت تا به درگاه خدا اظهار حاجت
نموده، باب سؤال را مفتوح دارد، ناگزير سياق سخن خود را كه تا اينجا سياق غيبت بود
(و مىفرمود: رب العالمين كسى است كه مرا خلق كرده و هدايت مىكند ...) به سياق
خطاب برگرداند و روى سخن به خداى تعالى نموده، عرض حاجت كند.
پس در جمله رب- پروردگار من كلمه رب را به
ضمير ياء يعنى به خودش نسبت داد، بعد از آنكه در چند جمله رب را به
عنوان رب العالمين ستود و اين بدان جهت بود كه خواست رحمت الهى را بر انگيخته و
عنايت ربانى را براى اجابت دعا و در خواستش به هيجان در آورد.
و در جمله (هَبْ لِي حُكْماً) منظورش از حكم ، همان است كه در كلام گذشته موسى
(ع) كه فرمود:(فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكْماً)[2]، گفتيم كه حكم به معناى اصابه نظر و داشتن رأى مصاب در مسائل كلى
اعتقادى و عملى است و نيز در تطبيق عمل بر آن معارف كلى است، هم چنان كه آيه(وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا
نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ)[3] درباره معارف اعتقادى و عملى است كه جامع همه آنها توحيد و تقوى
است، و
[1] ما ايشان را با ياد آخرت خالص كرديم. سوره ص، آيه 46.
[2] همانا خداى من، به من علم و حكمت عطا فرمود. سوره شعراء، آيه
21.
[3] هيچ رسولى قبل از تو نفرستاديم مگر آنكه به وى وحى كرديم كه
هيچ معبودى جز من نيست، پس تنها مرا عبادت كنيد. سوره انبياء، آيه 25.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 399