responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 397

(أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ كَمْ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً) كه تقرير و بيان حجتى كه در آن است گذشت.

پس بنا بر اين، جمله‌(وَ الَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي) و جملات بعديش كه به زودى مى‌آيد در حقيقت از باب ذكر خاص بعد از عام است، چون همه اين جملات مصداقهايى از هدايت عامه الهى را بيان مى‌كند، كه بعضى از آنها مربوط به هدايت به سوى منافع دنيوى است و بعضى ديگرش راجع به هدايت به سوى منافعى است كه به زندگى آخرت مربوط مى‌شود.

و اگر مراد از هدايت، در جمله مورد بحث را تنها هدايت دينى بگيريم، در نتيجه صفاتى كه در جملات بعد از آن آمده ارتباطى به مساله هدايت نداشته و هر يك تنها معناى خود را مى‌دهد و اگر بعد از نعمت خلقت، خصوص نعمت هدايت را آورد و آن را بر ساير نعمتها مقدم داشت، براى اين است كه نعمت هدايت بعد از نعمت هستى از هر نعمت ديگر بهتر و مهمتر است.(وَ الَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَ يَسْقِينِ وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ)- اين تعبير به منزله كنايه است از همگى نعمتهاى مادى كه خداى تعالى آنها را به منظور تتميم نواقص و رفع حوائج دنيايى به آن جناب داده و اگر از ميان همه نعمتها تنها مساله طعام و شراب و بهبودى از مرض را ذكر كرد، براى اين بود كه اينها مهمتر از ساير نعمتها است.

و از همين جا معلوم مى‌شود كه جمله و چون مريض شوم مقدمه است براى ذكر شفاء، و گرنه كافى بود بفرمايد طعام و شراب و شفايم مى‌دهد به همين جهت مريض شدن را به خودش نسبت داد، چون اگر به خدا نسبت مى‌داد با منظورش كه ذكر نعمتها بوده نمى‌ساخت، چون مريض كردن سلب نعمت است نه نعمت، و اما اينكه بعضى‌[1] گفته‌اند:

مرض را با اينكه آن هم از خداست به خودش نسبت داد تا رعايت ادب را كرده باشد صحيح نيست.

و اما اينكه چرا كلمه الذى را تكرار كرد، با اينكه ممكن بود بفرمايد: و هو يطعمنى و يسقين ... براى اين بود كه دلالت كند كه يك يك اين صفات به تنهايى در اثبات ربوبيت خداى تعالى و تدبير امر آدمى و اينكه او قائم بر نفس آدمى و اجابت كننده دعاى او است كافى است.

(وَ الَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ)- منظورش از ميراندن مرگى است كه آن را براى هر


[1] روح المعانى، ج 19، ص 96.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 397
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست