نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 383
كلمه مدائن جمع مدينه به معناى
شهر است و كلمه حاشر از حشر، يعنى كوچ دادن به مكانى ديگر به زور و
قهر است.
معناى آيه اين است كه بزرگان قوم به فرعون گفتند: عدهاى از نظاميان
و از گارد مخصوص خود را بفرست به شهرستانها كه هر چه ساحر حاذق هست جمع نموده
برايت بياورند، تا به وسيله آنان با موسى معارضه كنى. و اگر تعبير كردند به سحار،
نه به ساحر، براى اين بود كه به موسى گوشهاى زده باشند كه در شهرستانها ساحرانى
هست كه از وى داناتر به فنون سحر هستند، و بيشتر كار كردهاند.
(فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِيقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ) منظور از اين روز معلوم، همان روز زينت است، كه موسى و فرعون بر سر
آن اتفاق نموده، آن روز را براى مسابقه در سحر، معين كردند، كه در سوره طه به طور
مفصل آمده و در اينجا ايجاز و اختصار به كار رفته است.
(وَ قِيلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ لَعَلَّنا
نَتَّبِعُ السَّحَرَةَ إِنْ كانُوا هُمُ الْغالِبِينَ )
استفهام در اينجا براى تحريك مردم و تشويق به جمع شدن در آن روز است.
زمخشرى در كشاف[1] درباره
اين آيه گفتارى دارد كه حاصلش اين است كه: مراد از اتباع و پيروى
ساحران پيروى از دين ايشان است، چون ساحران به طورى كه از سياق آيات بعدى بر
مىآيد علنى فرعون را مىپرستيدند، و مرادشان اين بوده كه موسى را پيروى نكنند، نه
اينكه علاقهمند به پيروى ساحران بوده باشند، چيزى كه هست صريحا نگفتند پيروى موسى
را نكنيد، بلكه به طور كنايه گفتند شايد ساحران را پيروى كنيد، تا به اين وسيله
ساحران را در اهتمام و جديت در بردن مسابقه تشويق كرده باشند.
(فَلَمَّا جاءَ السَّحَرَةُ قالُوا لِفِرْعَوْنَ أَ إِنَّ لَنا
لَأَجْراً إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغالِبِينَ قالَ نَعَمْ وَ إِنَّكُمْ إِذاً لَمِنَ
الْمُقَرَّبِينَ ) پرسش ساحران از اينكه آيا پاداشى هم
داريم، در معناى طلب مزد است و اگر گفتند: ان كنا و نگفتند: اذا
كنا نحن الغالبين ، براى اين بود كه به فرعون قول قطعى بر غلبه ندهند، هم
چنان كه در كلام بعديشان گفتند:( بِعِزَّةِ
فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغالِبُونَ)- به عزت فرعون سوگند
كه ما به طور قطع غلبه خواهيم كرد ، ولى در اينجا قول قطعى ندادند، تا فرعون
را در حال دو دلى و شك بيفكنند، تا در دادن اجر حريصتر شود.