responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 38

شفعايى كه واسطه ميان ما و خدا است براى اين كار انتخاب كند، و به سوى ما گسيل بدارد نه يك بشرى كه هيچ نسبت و ارتباطى با او ندارد، علاوه بر اين، اگر آن ملائكه را كه گفتيم بفرستد، و آنها بشر را به سوى يكتاپرستى دعوت كنند، و بگويند كه نبايد شما، ما ملائكه را ارباب و معبودهاى خود بگيريد، بشر بهتر گفته آنان را مى‌پذيرد و زودتر تصديق مى‌كند، چون خود آنان مى‌گويند كه غير خدا را نبايد پرستيد.

و اگر از ارسال ملائكه تعبير به انزال كرد، ارسال با انزال تحقق و خارجيت پيدا مى‌كند. و اگر به لفظ جمع تعبير كرد نه مفرد، شايد به اين جهت باشد كه مرادشان از اين ملائكه همان ملائكه‌اى باشد كه مشركين آلهه خود گرفتند، و اين گونه فرشتگان در نظر مشركين بسيارند.

سوم اينكه گفتند:(ما سَمِعْنا بِهذا فِي آبائِنَا الْأَوَّلِينَ) و حاصلش اين است كه اگر دعوت او حق بود، نظير و مانندى برايش پيدا مى‌شد و تاريخ گذشتگان مانندى براى او سراغ مى‌داد و قطعا پدران و نياكان ما از ما بهتر و عاقل‌تر بودند و در اعصار آنان چنين دعوتى اتفاق نيفتاده، پس اين دعوت نوظهور و دروغى است.

چهارم اينكه گفتند:(إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِينٍ) كلمه به جنة يا مصدر است، و به معناى مجنون است و يا اينكه مفرد جن است، و معناى به جنة اين است كه: فردى از جن در او حلول كرده، و اين مرد با زبان آن جن حرف مى‌زند، براى اينكه چيزهايى مى‌گويد كه عقل سليم آن را قبول ندارد، و نيز چيزهايى مى‌گويد كه جز ديوانگان آن را نمى‌گويند، پس ناگزير مدتى صبر كنيد شايد از اين كسالت بهبودى يابد و يا بميرد و شما از شرش راحت شويد.

اين چهار حجت و يا به اعتبار اينكه اولى تقسيم به دو تا مى‌شود اين پنج حجت مختلف، حرفهايى بود كه بزرگان قوم نوح در برابر عوام خود زدند و يا هر يك حجت طايفه‌اى از قوم بوده، و اين حجتها هر چند حجتهاى جدلى، و داراى اشكال است، و ليكن بزرگان قوم نوح از آنها بهره‌مند مى‌شدند، چون عوام را از اينكه به گفته‌هاى نوح متوجه شوند و دل بدهند، با همين حرفها منصرف مى‌كردند و آنان را در ضلالت باقى مى‌گذاشتند.

(قالَ رَبِّ انْصُرْنِي بِما كَذَّبُونِ).

نوح (ع) از خدا درخواست نصرت مى‌كند، و حرف باء در بما بدليه است، و معناى آن اين مى‌شود كه: خدايا! عوض و بدل تكذيب ايشان تو مرا يارى بده. ممكن هم هست باء را براى آلت بگيريم، كه بنا بر آن معنا چنين مى‌شود: خدايا! مرا با همان‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 38
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست