نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 36
[اشاره به عقيده بت پرستان در باره عبادت
آلهه و معناى خطاب نوح 7 به قوم خود:(اعْبُدُوا اللَّهَ ...)]
جمله(اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ
مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ) دعوت به سوى پرستش خدا و
ترك پرستش آلهه غير خدا است، چون وثنىها غير خدا از ملائكه و جن و مقدسين را
مىپرستيدند و براى آنها ادعاى الوهيت مىكردند، يعنى آنها را معبود مىدانستند نه
خدا را.
بعضى[1] از مفسرين
گفتهاند: معناى(اعْبُدُوا اللَّهَ)
اين است كه تنها خدا را بپرستيد، هم چنان كه آيه(أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ) كه در سوره هود است
اين معنا را روشن مىكند. و اگر در آيه مورد بحث جمله را مقيد به قيد نكرد و
نفرمود فقط خدا را عبادت كنيد براى اين است كه بفهماند اصلا عبادت
تنها عبادت خدا است و عبادت غير خدا و شرك ورزيدن به كلى عبادت نيست.
ولى مفسر مزبور غفلت و يا فراموش كرده كه وثنىها اصلا خداى سبحان را
عبادت نمىكنند، چون عبادت را عبارت مىدانند از توجه عابد به معبود، و خداى سبحان
را به خاطر اينكه ديدنى نيست بزرگتر از آن مىدانند كه توجهى يا عملى متوجه او
شود. پس وجه صحيح آن است كه بندگان در عبادت خود متوجه خواص از مخلوقات او مانند
ملائكه و امثال ايشان شوند، تا آنان واسطه و شفيع ايشان شوند، و آنان را به درگاه
خدا نزديك كنند علاوه بر اين، به زعم مشركين عبادت به خاطر تدبير عالم، و در مقابل
آن است، و تدبير عالم واگذار به ملائكه و امثال ايشان شده، پس معبود و ارباب هم
همانهايند، نه خدا.
از اينجا معلوم مىشود اگر به مذهب وثنىها جايز باشد كه خدا عبادت
شود ديگر غير خدا را عبادت نخواهند كرد، براى اينكه وثنى مذهبان ترديدى ندارند در
اينكه رب الأرباب و پديد آورنده همه ربها و همه عالم تنها خدا است و اگر عبادت
خدا جايز باشد قهرا عبادت غير او جايز نخواهد بود. ليكن همانطور كه گفتيم
بتپرستان عبادت خدا را درست نمىدانند، دليلش هم بيان شد.
پس اينكه نوح (ع) به امت بتپرست خود فرمود:(اعْبُدُوا اللَّهَ) در معناى اين است كه فرموده باشد:
اعبدوا اللَّه وحده- تنها خداى را بپرستيد هم چنان كه در سوره هود در جمله(أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ)[2] اينطور فرموده بود.
و جمله(ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ
غَيْرُهُ) هم در معناى اين است كه فرموده باشد: براى شما معبودى غير خدا نيست،
چون كه غير از خدا ربى كه مدبر امور عالم و امور شما باشد نيست، تا او را به اميد
خيرش و ترس از غضبش بپرستيد.