نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 359
مىكند به سرنوشتى كه امتهاى گذشته به خاطر
تكذيب پيغمبرشان دچار شدند. مؤيد اين معنا اين است كه در آغاز نقل داستان ابراهيم
(ع) فرمود: (وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْراهِيمَ)-
داستان ابراهيم را بر ايشان بخوان .
( وَ إِذْ نادى رَبُّكَ مُوسى)
...(أَ لا يَتَّقُونَ ) يعنى بياد آر زمانى
را كه پروردگارت موسى را ندا در داد و او را به رسالت به سوى فرعون مبعوث فرمود،
تا بنى اسرائيل را از چنگ وى برهاند (به تفصيلى كه در سوره طه و غير آن گذشت).
جمله(أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ
الظَّالِمِينَ) نوعى تفسير است براى ندا و مىرساند كه
آن ندا چه بوده و اگر نخست فرمود: اينكه نزد قوم ستمكار بروى و سپس آن
قوم را به قوم فرعون تفسير كرد، براى اين بود كه به حكمت اين ماموريت كه شرك ايشان
و ظلمى بود كه نسبت به بنى اسرائيل روا مىداشتند- كه تفصيلش در سوره طه از آيه( اذْهَبا إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى) ...(فَأْتِياهُ فَقُولا إِنَّا رَسُولا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنا
بَنِي إِسْرائِيلَ وَ لا تُعَذِّبْهُمْ )[1]
آمده- اشاره كند.
و جمله( أَ لا يَتَّقُونَ)- چرا به تقوى نمىگرايند - به صيغه غيبت- توبيخى است غيابى كه
خداى تعالى از ايشان كرده و چون اين توبيخ در روز انعقاد رسالت موسى واقع شده، اين
معنا را مىدهد كه اى موسى به ايشان بگو: پروردگار من شما را توبيخ مىكند به
اينكه راه تقوى را ترك كردهايد، و مىفرمايد:(أَ لا يَتَّقُونَ).
(قالَ رَبِّ إِنِّي أَخافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ وَ يَضِيقُ
صَدْرِي وَ لا يَنْطَلِقُ لِسانِي فَأَرْسِلْ إِلى هارُونَ) در مجمع البيان گفته: كلمه خوف به معناى آن حالت
ناراحتى و اضطراب درونى است كه در هنگام توقع و احتمال ضرر به آدمى دست مىدهد و
نقيض آن حالت، امن است كه به معناى آرامش و سكون نفس است نسبت به
اينكه نفعش خالص و آميخته با ضرر نيست و ضرر آن را تهديد نمىكند[2]
و بيشتر موارد اطلاق خوف در مورد احساس شر است، مواردى كه آدمى را وادار مىكند به
اينكه برخيزد و براى جلوگيرى از آن شر، ابتكارى كند، هر چند كه در دل اضطرابى پيدا
نشود، به خلاف خشيت كه آن مخصوص مواردى است
[1] برويد به سوى فرعون كه او به راه كفر و طغيان شتافته است ...
هر دو به جانب فرعون رفته بگوييد كه ما دو رسول پروردگار توايم پس بنى اسرائيل را
با ما بفرست و آنها را عذاب منما. سوره طه، آيه 43- 47.