نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 336
ليكن خواننده عزيز خودش به خوبى مىداند كه
اين وجوه در يك اشكال مشتركند و آن اين است كه: كلام خداى را از ظاهرش
برگرداندهاند، آن هم بدون هيچ دليلى كه در دست داشته باشند.
زيرا ظاهر جمله:(يُبَدِّلُ
اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ)، مخصوصا با در نظر داشتن
اينكه در ذيلش فرموده: و خدا غفور و رحيم است ، اين است كه: هر يك از
گناهان ايشان خودش مبدل به حسنه مىشود، نه عقابش و نه ملكهاش و نه اعمال
آيندهاش، بلكه يك يك گناهان گذشتهاش مبدل به حسنه مىشود، اين ظاهر آيه است، پس
بايد با حفظ اين ظاهر چارهاى انديشيد.
[حسنه يا سيئه بودن عمل منوط به آثار عمل است و تبديل سيئات به
حسنات نيز به معناى تبديل آثار است]
و آنچه به نظر ما مىرسد اين است كه بايد ببينيم گناه چيست؟
آيا نفس و متن عمل ناشايست گناه است و در مقابل نفس فعلى ديگر حسنه
است و يا آنكه نفس فعل و حركات و سكناتى كه فعل از آن تشكيل شده در گناه و ثواب
يكى است و اگر يكى است- كه همين طور هم هست- پس گناه شدن گناه از كجا و ثواب شدن
عمل ثواب از كجا است؟
مثلا عمل زنا و نكاح چه فرقى با هم دارند كه يكى گناه شده و ديگرى
ثواب، با اينكه حركات و سكناتى كه عمل، از آن تشكيل يافته در هر دو يكى است؟ و
همچنين خوردن كه در حلال و حرام يكى است؟ اگر دقتى كنيم خواهيم ديد تفاوت اين دو
در موافقت و مخالفت خدا است، مخالفت و موافقتى كه در انسان اثر گذاشته و در نامه
اعمالش نوشته مىشود، نه خود نفس فعل، چون نفس و حركات و سكنات كه يا آن را زنا
مىگوييم و يا نكاح، به هر حال فانى شده از بين مىرود و تا يك جزئش فانى نشود
نوبت به جزء بعدىاش نمىرسد و پر واضح است كه وقتى خود فعل از بين رفت عنوانى هم
كه ما به آن بدهيم چه خوب و چه بد فانى مىشود.
و حال آنكه ما مىگوييم: عمل انسان چون سايه دنبالش هست، پس مقصود
آثار عمل است كه يا مستتبع عقاب است و يا ثواب و همواره با آدمى هست تا در روز(تُبْلَى السَّرائِرُ)
خود را نمايان كند.
اين را نيز مىدانيم كه اگر ذات كسى شقى و يا آميخته به شقاوت نباشد،
هرگز مرتكب عمل زشت و گناه نمىشود، (همان حركات و سكناتى را كه در يك فرد شقى به
صورت زنا در مىآيد، انجام مىدهد، بدون اينكه زنا و كار زشت بوده باشد) پس اعمال
زشت از آثار شقاوت و خباثت ذات آدمى است، چه آن ذاتى كه به تمام معنا شقى است و يا
ذاتى
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 336