نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 326
عاجز نمىكند، بلكه خدا ايشان را از نزديكى
به درگاه و صعود به اوج جوار خود و درك معارف الهىاش كه روشنگر راه بندگانش است
محروم نموده. آرى معارف الهى، هم آدمى را به درگاه خدا نزديك مىكند و هم راه
زندگى بندگان را روشن مىسازد، چون آن معارف به نور هدايت، كه همان نور رسالت است
نورانى شده است.
بنا بر اين، بايد گفت: آيه شريفه در مقام ثناى خداى تعالى بر خويش
است و مىخواهد بزرگى او را به خاطر اينكه برجهايى محفوظ و تيرهايى شهاب درست كرده
و آفتاب را روشنگر و ماه را منير ساخته تا عالم محسوس را روشن كنند افاده كند و با
اين بيان، به مساله رسالت رسولان اشاره مىكند، چون اين مساله نظير همان روشنگرى
آفتاب و ماه نسبت به عالم جسمانى انسانها است، چيزى كه هست رسولان خدا، عالم
روحانى انسانها را روشن مىكنند. آرى، اگر آفتاب پيش پاى آنان را روشن مىسازد
رسولان خدا ديده بصيرت بندگان خدا را روشن مىكنند هم چنان كه دنبال اين آيات حال
انسانها و دفع اولياى شياطين و جلوگيرى آنها از صعود به سوى خدا را بيان مىكند و
مىفرمايد: براى دفع آنان برجهايى قرار داده كه از آنجا شيطانها را تير باران
مىكنند.
اين آن معنايى است كه از سياق آيات- چه آيات مورد بحث و چه آيات قبل-
استفاده مىشود، و همانطور كه در ذيل جمله(أَ لَمْ
تَرَ إِلى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ)
بدان اشاره كرديم همه بر اين سياقند. پس، معنايى كه ما براى آيه كرديم از باب
تاويل و صرف آيات از ظاهرى كه دارند نيست.
(وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ خِلْفَةً
لِمَنْ أَرادَ أَنْ يَذَّكَّرَ أَوْ أَرادَ شُكُوراً)
كلمه خلفة به معناى هر چيزى است كه در جاى چيزى ديگر نشسته باشد و به
عكس، و گويا مانند كلمه جلسة - كه نوعى نشستن را مىرساند- نوعى از
جانشينى را افاده مىكند و در اينجا به عنوان صفت آورده شده، پس معناى خلفه بودن
شب و روز اين است كه هر يك از آن دو جاى ديگرى را مىگيرد، شب جاى روز را و روز
جاى شب را، و اگر اين خلفه بودن شب و روز را مقيد كرد به اينكه خدا آن دو را براى
تنها كسانى خلفه كرد كه بخواهند متذكر شوند و يا بخواهند شكرش را به جاى آرند براى
اين است كه شب و روز تنها براى كسانى خلفه است كه به سوى خدا توجه كنند و شكر او
را به جاى آرند.
و از مقابلهاى كه بين تذكر و شكر هست به دست مىآيد كه مراد از
تذكر، رجوع و به ياد آوردن آن حقايقى است كه در فطرت انسان نهفته است و آن عبارت
است از ادلهاى كه همه دلالت بر توحيد خداوندى و نيز بر صفات و اسماى او مىكند كه
لايق مقام ربوبى است، و
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 326