responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 314

و جنب و جوش و سپس منتشر كردنشان در روز براى سعى و عمل، حالش حال همان گستردن سايه و دليل قرار دادن آفتاب بر وجود سايه و گرفتن سايه به وسيله آفتاب به سوى خود مى‌باشد.

(وَ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً) كلمه بشر - به ضمه باء و سكون شين- مخفف بشر - به دو ضمه- است كه جمع بشور به معناى مبشر است و معناى آيه اين است كه: خداى تعالى كسى است كه بادها را مى‌فرستد تا قبل از آمدن رحمتش (باران)، بشارت آن را بياورد.

و مقصود از سماء در جمله و از سماء آبى طهور نازل كرديم جهت بالا است كه همان جو بالاى زمين است، و ماء طهور به معناى نهايت درجه پاكى است كه هم خودش طاهر است و هم طاهر كننده غير خودش مى‌باشد، چرك‌ها و كثافات را مى‌برد و رفع حدث مى‌كند، بنا بر اين، كلمه طهور به طورى كه ديگران هم گفته‌اند صيغه مبالغه است.

(لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً وَ نُسْقِيَهُ مِمَّا خَلَقْنا أَنْعاماً وَ أَناسِيَّ كَثِيراً) كلمه بلدة معروف است، ولى بعضى‌[1] گفته‌اند: مراد از آن مطلق مكان است، هم چنان كه در آيه‌(وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ)[2] همين معنا منظور است و به همين جهت وقتى براى كلمه بلد صفت مى‌آورد، مذكر (ميت) مى‌آورد، نه مؤنث (ميته)، و اين به اعتبار معناى منظور از كلمه مى‌باشد كه مكان است، زيرا اگر معناى مكان منظور نبود بلكه معناى شهر منظور بود بايد صفتش را مؤنث مى‌آورد و مى‌فرمود: بلدة ميتة .

و مكان ميت، آن سر زمينى است كه گياه نروياند، و احياى آن به همين است كه با فرستادن باران، سبز و خرمش كند، و كلمه اناسى جمع انسان است، و معناى آيه روشن است.

حال شامل شدن مرگ بر زمين و احتياج چارپايان و انسانها به آب و نازل كردن آب پاك كننده از آسمان و زنده كردن زمين مرده را با آن و سيراب كردن چارپايان و انسانهاى بسيار، حال همان گستردن سايه است و سپس قرار دادن آفتاب را دليل بر آن و سپس از بين بردنش به وسيله آفتاب، كه بيانش گذشت.

(وَ لَقَدْ صَرَّفْناهُ بَيْنَهُمْ لِيَذَّكَّرُوا فَأَبى‌ أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُوراً) از ظاهر اتصال آيه به ما قبل برمى‌آيد كه ضمير در صرفناه به كلمه ماء بر


[1] روح المعانى، ج 19، ص 31.

[2] سرزمين پاك، گياهش به اذن پروردگارش بيرون مى‌آيد. سوره اعراف، آيه 58.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 314
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست