responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 311

قبل، بلكه چهار آيه قبل كه مى‌فرمود: خداى سبحان رسول را به منظور هدايت مردم به سوى راه رشد و نجاتشان از ضلالت فرستاد، تا بعضى از آنان كه خدا مى‌خواهد هدايت يابند و بعضى ديگر كه هواى نفس خود را معبود خود گرفته‌اند كارشان به جايى برسد كه نه بشنوند، و نه بفهمند، پس بعد از آنكه خدا اين طايفه را گمراه كرد كسى نمى‌تواند هدايتشان كند.

و آيات مورد بحث، تا نه آيه، مى‌فرمايد: اين داستان چيز نو ظهورى از ناحيه خداى سبحان نيست، زيرا در عجائب صنع او و آيات بيناتش نظائر زيادى دارد، پس كسى سر از كار او در نمى‌آورد و او بر صراط مستقيم است (شيوه‌اش در همه عالم يكسان است)، مثلا سايه را گسترده‌تر و آن گاه آفتاب را دليل آن قرار داده تا آن را نسخ كند و از بين ببرد و نيز شب را پوشش، و خواب را براى آرامش، و روز را براى حركت قرار داده و نيز بادها را مژده آور باران كرده، زمين مرده را زنده، چارپايان و انسانها را سيراب ساخته است.

پس، مثل مؤمن و كافر، كه آن يكى راه مى‌يابد و اين يكى گمراه مى‌شود- با اينكه هر دو بندگان خدايند و در يك كره خاكى زندگى مى‌كنند- مثل دو تا آب است كه يكى شيرين و گوارا و ديگرى شور و تلخ است و خدا هر دو را پهلوى هم قرار داده، ولى بين آن دو فاصله و برزخى قرار داده است و نيز، مثل همان آبى است كه خدا بشر را از آن آفريده و آن گاه خانمانها و فاميلها از آن پديد آورده و از همين راه زن دادن و زن خواستن، مواليد را مختلف كرده و پروردگار تو قدير است.

اين معنا، آن چيزى است كه دقت در مضامين آيات و خصوصيات نظم آنها، آن را به دست مى‌دهد و با همين معنا وجه اتصال آنها به آيات قبلى نيز روشن مى‌شود. اما اينكه بعضى‌[1] گفته‌اند كه: آيات در مقام بيان پاره‌اى از ادله توحيد، بعد از بيان جهالت معرضين از توحيد و گمراهى ايشان است، درست نيست، چون با سياق سازگارى ندارد و به زودى اين معنا را روشن خواهيم كرد.

[مفاد آيه شريفه:(أَ لَمْ تَرَ إِلى‌ رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ ...) كه متضمن تشبيه و تنظير جهل و ضلالت مردم و هدايت آنان به وسيله انبياء، به كشيدن سايه و ... مى‌باشد]

پس اينكه فرمود:(أَ لَمْ تَرَ إِلى‌ رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَ لَوْ شاءَ لَجَعَلَهُ ساكِناً)- همانطور كه گذشت- تنظير و تشبيهى است براى اينكه چرا جهل و ضلالت دامنگير مردم مى‌شود و چگونه خداى تعالى آن را به وسيله فرستادن رسولان و دعوت حقه ايشان بر مى‌دارد. و لازمه اين معنا اين است كه مراد از(مَدَّ الظِّلَّ) امتداد سايه‌اى است كه بعد از ظهر گسترده مى‌شود و به تدريج از طرف مغرب به سوى مشرق رو به زيادى مى‌گذارد تا آنجا كه آفتاب به كرانه افق‌


[1] روح المعانى، ج 19، ص 25.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 311
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست