نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 307
نفوذ ناكردنى تا با هم مخلوط شوند (گويا هر
يك به ديگرى ميگويد) دور باش و نزديك نيا (53).
او است كه از آب بشرى آفريد و آن را نسب و سبب قرار داد كه پروردگار
تو قدرتمند است (54).
غير از خدا چيزهايى را مىپرستند كه نه سودشان مىدهد و نه ضررشان
مىزند و كافر بر ضد پروردگار خويش پشتيبان خدايان دروغين است (55).
ما تو را جز نويد دهنده و بيم رساننده نفرستادهايم (56).
بگو از شما براى پيغمبرى مزدى نمىخواهم مگر همين كه هر كه خواهد به
سوى پروردگار خويش راهى پيش گيرد (57).
توكل به آن زندهاى كن كه مرگ ندارد و بستايش او تسبيح گوى، و آگاه
بودن او از گناهان بندگان كافى است (58).
آنكه آسمانها و زمين را با هر چه ميان آنها است در شش روز بيافريد و
سپس به عرش پرداخت، خداى رحمان است درباره او از شخصى رازدان بپرس (59).
و چون به آنها گويند خداى رحمان را سجده كنيد گويند خداى رحمان چيست؟
چگونه به چيزى كه دستورمان مىدهى سجده كنيم؟ (اين سخن را مىگويند) در نتيجه
دوريشان بيشتر مىشود (60).
بزرگ است آنكه در آسمانها برجهايى نهاد و در آن چراغ و ماهى روشن
پديد آورد (61).
او است كه شب و روز را جانشين يكديگر قرار داد، براى آن كس كه بخواهد
اندرز گيرد و بخواهد سپاسگزارى كند (62).
بيان آيات
اين آيات پارهاى از صفات كفار نامبرده را كه به كتاب و رسالت طعنه
مىزدند و منكر توحيد و معاد بودند بر مىشمارد، البته آن صفاتى كه با سنخ
اعتراضات و بى انديشه سخن گفتن آنها تناسب دارد، مانند استهزاء به رسول و پيروى از
هواى نفس و پرستش چيزهايى كه سود و زيانى برايشان نداشت و نيز استكبارشان از سجده
براى خداى سبحان.
(وَ إِذا رَأَوْكَ إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُواً أَ
هذَا الَّذِي بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا)
ضمير جمعى كه در اين جمله است به(الَّذِينَ
كَفَرُوا) كه قبلا ذكر شد بر مىگردد، و كلمه هزو به معناى
استهزاء و سخريه است، بنا بر اين مصدرى است به معناى مفعول، و معناى آن اين است كه
چون كفار تو را مىبينند جز مسخره شدهات تلقى نمىكنند.
و جمله(أَ هذَا الَّذِي بَعَثَ
اللَّهُ رَسُولًا) بيان استهزاى ايشان است، يعنى اين طور
استهزاء
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 307