نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 207
در جمله(قُلْ لا تُقْسِمُوا) ايشان را از سوگند خوردن نهى
مىكند و جمله(طاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ)خبرى است كه مبتدايش حذف شده و آن ضميرى است كه به خروج بر مىگردد، (يعنى خروج
اطاعت خداست، احتياج به سوگند ندارد) و اين جمله در مقام تعليل نهى از سوگند است،
و به همين جهت به فصل آمده (يعنى با واو عطف وصل به ما قبل نشده) و جمله(إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ)
تتمه تعليل است.
و معناى آيه اين است كه: سوگند خوردند با غليظترين سوگندشان كه هر
آينه اگر ايشان را امر به خروج به سوى جهاد كنى خارج خواهند شد، به ايشان بگو قسم
نخوريد، براى اينكه خارج شدن به جهاد، طاعت خدا، و عملى پسنديده و جزو دين است، و
عملى است واجب كه ديگر در واجب كردنش سوگند غليظ لازم ندارد، اگر سوگند مىخوريد
كه خدا و رسول را راضى كنيد، خدا به آنچه مىكنيد دانا است، و فريب قسمهاى غليظ
شما را نمىخورد.
بعضى[1] از مفسرين
گفتهاند: مراد از خروج بيرون شدن از خانه و اموال است، در صورتى كه
رسول بدان حكم كند. و جمله(طاعَةٌ
مَعْرُوفَةٌ) مبتدايى است براى خبر حذف شده، و تقدير آن طاعة معروفة للنبى
خير من اقسامكم- طاعت پيغمبر به نحو پسنديده بهتر است از سوگند خوردنتان ،
مىباشد.
و معناى آيه اين است كه با غليظترين سوگند به خدا قسم خوردند كه اگر
به ايشان امر كنى و عليه آنان در منازعاتشان حكم نمايى كه از خانه و اموال خود
بيرون شوند، حتما بيرون خواهند شد، به ايشان بگو: سوگند نخوريد، براى اينكه پيغمبر
را به خوبى اطاعت كردن بهتر از سوگند خوردن به خدا است و خدا دانا است به آنچه
مىكنيد.
ولى اين حرف صحيح نيست، زيرا هر چند كه اتصال آيه را به ما قبل تاكيد
مىكند و وجه قبلى اين فايده را ندارد، ولى متاسفانه با تصريحى كه قبلا مبنى بر رد
دعوت به سوى حكم خدا و رسول و تن دادن به حكم بين آنان كرده بودند نمىسازد، چون
با اين اعراض صريح از حكم خدا و رسول او، ديگر معنا ندارد كه براى رسول خدا 6
سوگند بخورند كه اگر ما را امر كنى كه از ديار و اموال خود بيرون شويم بيرون
خواهيم شد، و اين ناسازگارى خيلى واضح است.
مگر آنكه بگوييم آنان كه سوگند خوردند غير از كسانى بودند كه دعوت
خداى را رد