نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 206
تعليل اضراب در ذيل آيه قبلى است، كه
مىفرمود:(بَلْ أُولئِكَ هُمُ
الظَّالِمُونَ).
آيه مورد بحث با جمله(وَ أُولئِكَ هُمُ
الْمُفْلِحُونَ) خاتمه يافته كه در آن رستگارى منحصر در
مؤمنين شده نه اينكه مؤمنين منحصر در رستگارى شده باشند[1].
(وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَخْشَ اللَّهَ
وَ يَتَّقْهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ)
اينكه آيه شريفه در سياق آيات قبلى وارد شده به انضمام آيه قبلش اين معنا را
مىرساند كه در مقام تعليل- و به منزله كبرايى كلى- براى آيه قبل است كه چون حكم
مىكرد به رستگارى هر كس كه مؤمن باشد، و حكم خدا و رسول را با كلمه سمعا و
طاعة پاسخ گويد، گويى گفته: كسى كه مطيع خدا و رسول او است و مؤمن حقيقى هم
هست، و هم در باطن او ترس خدا، و هم در ظاهر او به شهادت تقوايش ترس از خدا
مىباشد، رستگار است و قاعده و كبراى كلى اين است كه به طور كلى هر كس خدا و رسول
او را اطاعت كند و از خدا بترسد و تقوى پيشه كند، تنها اين چنين كسان رستگارانند،
(فوز و فلاح به يك معنا است).
اين آيه شريفه هم شامل داعى به حكم خدا و رسول مىشود كه خصم منازع
خود را دعوت مىكند كه: بيا خدا و رسول را حكم خود قرار دهيم ، و هم
شامل مدعو مىشود، در صورتى كه دعوت داعى را بپذيرد، و به داورى خدا و رسول رضايت
دهد، بنا بر اين در تعليل آيه مورد بحث يك اضافهاى بر تعليل آيه قبل هست، چون به
هر دو طرف يعنى هم به داعى و هم به مدعو وعده حسن مىدهد.
[منافقان سوگندهاى شديد ياد مىكنند كه از تو اطاعت مىكنند، بگو
قسم مخوريد ...]
(وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ
أَمَرْتَهُمْ لَيَخْرُجُنَّ قُلْ لا تُقْسِمُوا طاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ ...) كلمه جهد به معناى طاقت است و تقدير آيه اين است
كه: اقسموا باللَّه مبلغ جهد هم فى ايمانهم يعنى سوگند خوردند به خدا
نهايت قدرتى كه در خوردن سوگند داشتند، و مراد اين است كه قسمهاى غلاظ و شدادى خوردند
كه ديگر سوگندى از آن غليظتر نداشتند.
و ظاهرا مراد از جمله ليخرجن خروج به سوى جهاد باشد، چون
در عدهاى از آيات نيز به اين معنا تصريح شده، مانند آيه(وَ لَوْ أَرادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَ لكِنْ كَرِهَ اللَّهُ
انْبِعاثَهُمْ، فَثَبَّطَهُمْ وَ قِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقاعِدِينَ، لَوْ
خَرَجُوا فِيكُمْ ما زادُوكُمْ إِلَّا خَبالًا)[2].
[1] و فرق ايندو روشن است، مثلا يك وقت مىگوييم تنها زيد رستگار
است، معنايش اين است كه ديگران رستگار نيستند، و يك وقت مىگوييم زيد تنها رستگار
است معنايش اين است كه غير از رستگارى چيزى ندارد مترجم .
[2] اگر مىخواستند بيرون شوند قبلا خود را آماده مىكردند، و
ليكن خدا از بيرون آمدنشان براى جهاد كراهت داشت، ناگزير از حركت بازشان داشت، و
گفته شد بنشينيد با نشستگان، چون اگر هم بيرون مىشدند جز اخلال ادراك شما ثمرهاى
نداشتند. سوره توبه، آيات 46 و 47.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 206