نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 204
(أَمْ يَخافُونَ أَنْ يَحِيفَ
اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ رَسُولُهُ)- يعنى اعراض كنند، به
اين بهانه كه بترسند كه خدا و رسولش به ايشان ظلم و جور كنند، به احتمال اينكه
شريعت الهى كه دنبال آن حكم رسول خدا 6 است بر اساس جور و حقكشى بنا شده، و يا
رسول خدا 6 در قضاء و داوريش رعايت حق را نكند.
جمله (بَلْ أُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ) اعراض از ترديد سابق با همه شقوق سهگانه آن است، و معنايش
اين است كه: اگر براى داورى نزد رسول خدا نيامدند نه به خاطر شك بود و نه به خاطر
جابرانه بودن احكام دين و نه ترس از خيانت رسول، چون اگر علت يكى از اينها مىبود
در صورتى هم كه حق با آنها بود با اذعان پيش نمىآمدند و آيه شريفه مىفرمايد اگر
حق با آنها بود مىآمدند پس مىفهميم كه علت يكى از آن سه وجه مذكور نبوده بلكه
همان ظلم و ستم پيشگى و لا ابالىگرى آنان بوده، و اگر سبب اعراضشان ترس از ظلم و
جور خدا و رسول بود، كه خدا از ظلم مبرا و رسولش هم از آن منزه است پس اعراضشان از
اجابت دعوت به حكم خدا و رسول او جز اين كه گفتيم علتى ندارد.
و ظاهرا مراد از ظلم، تعدى از حد ايمان است با اقرار زبانى به آن كه
قبلا هم فرموده بود(وَ ما أُولئِكَ
بِالْمُؤْمِنِينَ) و يا مراد خصوص تعدى به حقوق غير مالى
است.
و اگر مراد مطلق ظلم باشد، اعراض از ترديد با شقوق سهگانه سابق صحيح
نبود، زيرا خود آن شقوق سهگانه از مطلق ظلم است، (براى اينكه با داشتن شك و
احتمال، جابرانه بودن دين يا خيانت رسول اقرار بدين ظلم است) كه آيه بعدى هم بر آن
دلالت دارد.
پس از آنچه گذشت، روشن شد كه ترديد در اسباب اعراض بين امور سهگانه
به تقديرى كه نفاق نداشته باشند، ترديدى است، حاصر، و اقسام سهگانه هم متغاير،
چون حاصل معنا اين مىشود كه اينان منافق و غير مؤمنند، براى اينكه اگر اين طور
نباشند اعراضشان يا از ضعف ايمان است، و يا از زايل شدن آن به علت ارتياب و شك
است، و يا از ترس بدون جهت است، چون ترسيدن از مراجعه به حكم حاكم وقتى است كه
آدمى احتمال جور در حكم و انحراف از حق به باطل بدهد، و چنين احتمالى در حكم خدا و
رسول او نيست.
مفسرين در كلماتشان بحث در پيرامون ترديد و اضراب را طول دادهاند، و
به گمانم آنچه ما آورديم كافى باشد، و اگر كسى نخواهد به اين مقدار اكتفاء كند
بايد به تفاسير مفصل مراجعه نمايد.