نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 187
( وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِما
يَفْعَلُونَ)- و خدا دانا است به آنچه مىكنند با اين
نظريه نمىسازد.
نظير اين حرف در نادرستى، قول بعضى[1]
ديگر است كه گفتهاند: اگر علم را به همه نامبردگان در آيه نسبت داده از باب
مجاز، و غير عالم را به منزله عالم گرفتن است، به خاطر اينكه بيشتر دلالت كند بر
تسبيح و تنزيه خدا.
چهارم اينكه: در آيه شريفه تنها تسبيح را كه از صفات جلال خدا است
ذكر كرده، با اينكه موجودات عالم تنها به منزه بودن خدا دلالت ندارند، بلكه به همه
صفات كماليهاش نيز دلالت دارند، و در نتيجه جا داشت تحميد را هم ذكر مىكرد، هم
چنان كه در آيه (وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا
يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ ) هم تسبيح را كه مربوط به
جلال خدا است و هم حمد را كه مربوط به كمال او است ذكر كرده.
و شايد وجه اين اختصاص اين باشد كه سياق آيات مورد بحث سياق توحيد، و
نفى شركاء است، و اين با تنزيه بيشتر سروكار دارد، زيرا كسانى كه غير از خدا
معبودهايى مىخوانند، و يا به نوعى به غير خدا ركون و اعتماد مىكنند، از اين نظر
كافرند كه خصوصيات وجودى آن معبودها را براى خداى تعالى نيز اثبات مىكنند و نفى و
رد اين اعتقاد تنها با تنزيه خدا انجام مىشود، و حاجتى به ذكر حمد او نيست، (دقت
بفرماييد).
و اما مراد از نماز در جمله(كُلٌّ
قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ) دعاى موجودات است، چون
دعا عبارت است از اينكه داعى مدعو را متوجه حاجت خود كند، حاجتى كه مدعو بى نياز
از آن است بنا بر اين، اين كلمه بر تنزيه خدا بيشتر دلالت دارد تا بر تحميد و ثناى
او.
[اشاره به اينكه خداوند دو نور افاضه فرموده، يكى عام و شامل همه
موجودات و ديگرى خاص مؤمنين، آن چنان كه او را دو رحمت است: عام و خاص]
پنجم اينكه: اين آيه شريفه تسبيح را به عموم ساكنان زمين نسبت
مىدهد، چه كافر و چه مؤمن و از اين تعبير معلوم مىشود كه در اين ميان دو نور
است، يكى عمومى است كه شامل همه چيز مىشود و آيات ديگرى از قرآن مانند آيه ذر نيز
به همين معنا دلالت دارد، و آن آيه اين است:(وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا
أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ)[2] و همچنين آيه:(فَكَشَفْنا
عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ)[3] و
آيات ديگر كه روى سخن در آنها به عموم انسانها است، از عموم آنان بر ربوبيت خود و
حقانيت
[2] پروردگار از ذريه آدم پيمان گرفت، و خود ايشان را عليه
خودشان گواه ساخت، كه آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند چرا شهادت مىدهيم، و ما
اين كار را كرديم تا اينكه روز قيامت بهانه نياورند كه پروردگارا ما از اين غافل
بوديم. سوره اعراف، آيه 172.
[3] ما پرده از برابرت برداشتيم در نتيجه امروز چشمت تيز بين
شده. سوره ق، آيه 22.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 187