نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 159
روايت كرده كه در ذيل آيه:(لا تَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا
وَ تُسَلِّمُوا عَلى أَهْلِها) فرموده: استيناس
عبارت است از صداى پا و سلام كردن[1].
مؤلف: اين روايت را صدوق هم در معانى الاخبار از محمد بن حسن به طور
رفع از عبد الرحمن نامبرده از امام صادق (ع) نقل كرده[2].
و در مجمع البيان از ابى ايوب انصارى روايت كرده كه گفت: به رسول خدا
6 عرض كردم: كه استيناس به چه نحو صورت مىگيرد؟ فرمود به اينكه آدمى تسبيح و
حمد و تكبير گويد و تنحنح كند تا اهل خانه بفهمند[3].
و از سهل بن سعد روايت شده كه گفت مردى سر زده وارد يكى از اطاقهاى
رسول خدا 6 شد، رسول خدا 6 داشت سر خود را شانه مىزد، و فرمود: اگر من بدانم
كه تو نگاه مىكردى همان شانه را به دو چشمت مىكوبيدم، اينطور استيذان كردن همان
نگاه كردن و حرام است[4].
و روايت شده كه مردى از رسول خدا 6 پرسيد آيا از مادرم هم اذن دخول
بخواهم؟ فرمود: آرى، گفت: آخر او غير از من خادمى ندارد، باز هر وقت بر او وارد
مىشوم استيذان كنم؟ فرمود آيا دوست دارى او را برهنه ببينى؟ آن مرد گفت نه فرمود:
پس استيذان كن[5].
و نيز روايت شده كه مردى مىخواست به خانه رسول خدا 6 در آيد تنحنح
كرد، حضرت از داخل خانه به زنى به نام روضه فرمود: بر خيز به اين مرد ياد بده كه
به جاى تنحنح بگويد السلام عليكم آيا داخل شوم؟ آن مرد شنيد و همين طور گفت. پس
فرمود: داخل شو[6].
مؤلف: در الدر المنثور هم از جمعى از صاحبان جوامع حديث روايت اولى
را از ابى ايوب، و دومى را از سهل بن سعد، و چهارمى را از عمرو بن سعد ثقفى آورده[7].
و در الدر المنثور است كه ابن مردويه از عبادة بن صامت روايت كرده كه
شخصى از رسول خدا 6 پرسيد: چرا در هنگام ورود به خانهها بايد استيذان كرد؟