نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 156
(وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ
يَغْضُضْنَ ...) كلام در جمله(وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ ...) همان است كه در جمله(قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ ...) گذشت.
پس براى زنان هم جايز نيست نظر كردن به چيزى كه براى مردان جايز نيست، و بر ايشان
هم واجب است كه عورت خود را از اجنبى- چه مرد و چه زن- بپوشانند.
و اما اينكه فرمود:(وَ لا يُبْدِينَ
زِينَتَهُنَّ إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها)
كلمه ابداء به معناى اظهار است و مراد از زينت زنان ،
مواضع زينت است، زيرا اظهار خود زينت از قبيل گوشواره و دست بند حرام نيست، پس
مراد از اظهار زينت، اظهار محل آنها است.
خداى تعالى از اين حكم آنچه را كه ظاهر است استثناء كرده. و در روايت
آمده كه مقصود از آنچه ظاهر است صورت و دو كف دست و قدمها مىباشد، كه بحثش به
زودى خواهد آمد.
ان شاء اللَّه.
(وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ
عَلى جُيُوبِهِنَ) - كلمه خمر به دو ضمه-
جمع خمار است، و خمار آن جامهاى است كه زن سر خود را با آن مىپيچد،
و زايد آن را به سينهاش آويزان مىكند. و كلمه جيوب جمع جيب- به فتح
جيم و سكون ياء است كه معنايش معروف است، و مراد از جيوب، سينهها است، و معنايش
اين است كه به زنان دستور بده تا اطراف مقنعهها را به سينههاى خود انداخته، آن
را بپوشانند.
( وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَ) ...(أَوْ بَنِي أَخَواتِهِنَّ )-
كلمه بعولة به معناى شوهران است. و طوايف هفتگانهاى كه قرآن از آنها
نام برده محرمهاى نسبى و سببى هستند. و اجداد شوهران حكمشان حكم پدران ايشان، و
نوههاى شوهران حكمشان حكم فرزندان ايشان است.
و اينكه فرمود: نسائهن و زنان را اضافه كرد به ضمير زنان،
براى اشاره به اين معنا بوده كه مراد از نساء زنان مؤمنين است كه جايز
نيست خود را در برابر زنان غير مؤمن برهنه كنند، از روايات وارده از ائمه اهل بيت
(ع) هم همين معنا استفاده مىشود.
اطلاق جمله(أَوْ ما مَلَكَتْ
أَيْمانُهُنَّ) هم شامل غلامان مىشود و هم كنيزان، و
از روايات نيز اين اطلاق استفاده مىشود، هم چنان كه به زودى خواهد آمد، و اين
جمله يكى از مواردى است كه كلمه ما در صاحبان عقل استعمال شده، و در
معناى من- كسى كه به كار رفته است.
(أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ)- كلمه اربه به معناى حاجت است، و منظور از اين حاجت
شهوتى است كه مردان را محتاج به ازدواج مىكند، و كلمه من الرجال بيان
تابعين است. و مراد از اين رجال تابعين افراد سفيه و ابلهى هستند كه تحت
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 156