responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 154

(حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا)، حتى تسلموا و تستانسوا مى‌باشد، ولى خواننده بى اعتبارى آن را خود درك مى‌كند.

(فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِيها أَحَداً فَلا تَدْخُلُوها حَتَّى يُؤْذَنَ لَكُمْ ...) يعنى اگر دانستيد كه احدى در خانه نيست- البته كسى كه اختيار دار اجازه دخول است- پس داخل نشويد تا از ناحيه مالك اذن، به شما اجازه داده شود. و منظور اين نيست كه سر به داخل خانه مردم كند، اگر كسى را نديد داخل نشود، چون سياق آيات شاهد بر اين است كه همه اين جلوگيريها براى اين است كه كسى به عورات و اسرار داخلى مردم نظر نيندازد.

اين آيه شريفه حكم داخل شدن در خانه غير را در صورتى كه كسى كه اجازه دهد در آن نباشد بيان كرده، و آيه قبلى حكم آن فرضى را بيان مى‌كرد كه اجازه دهنده‌اى در خانه باشد، و اما حكم اين صورت كه كسى در خانه باشد ولى اجازه ندهد، بلكه از دخول منع كند آيه‌(وَ إِنْ قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكى‌ لَكُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ) آن را بيان كرده.(لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ مَسْكُونَةٍ فِيها مَتاعٌ لَكُمْ ...) ظاهر سياق اين است كه جمله‌(فِيها مَتاعٌ لَكُمْ) صفت بعد از صفت براى كلمه بيوتا است، نه اينكه جمله‌اى نو و ابتدايى باشد، و جمله‌(لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ) را تعليل كند و ظاهرا كلمه متاع به معناى استمتاع و بهره‌گيرى باشد.

بنا بر اين آيه مورد بحث تجويز مى‌كند داخل شدن در خانه‌هايى را كه براى استمتاع بنا شده و كسى در آن سكونت طبيعى ندارد، مانند كاروانسراها و حمامها و آسيابها و امثال آن، زيرا همين كه براى عموم ساخته شده است خود اذن عام براى داخل شدن است.

و چه بسا بعضى‌[1] گفته باشند كه مراد از متاع، معناى اسمى كلمه است، يعنى اثاث و چيزهايى كه براى خريد و فروش عرضه مى‌شود، مانند تيمچه‌ها و بازارها كه صرف ساخته شدنش براى اين كار اذن عام براى دخول است، ولى اين وجه خالى از بعد نيست، چون لفظ آيه از افاده آن قاصر است.

(قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى‌ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ) كلمه غض به معناى روى هم نهادن پلك‌هاى چشم است، و كلمه ابصار


[1] مجمع البيان، ج 7، ص 136.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 154
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست