نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 130
صورتى درست است كه خطاب در آيه متوجه خصوص
متهمين باشد، و خواننده محترم در نظر دارد كه گفتيم چنين نيست.(وَ الَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذابٌ عَظِيمٌ)
مفسرين[1]
كلمه كبره را به معناى معظم تهمت معنا كردهاند، و ضمير آن را به تهمت
بر گردانده و گفتهاند: معنايش اين است: كسى كه معظم اين افك و مسئوليت بيشتر آن
را گردن گرفته باشد و از ميان تهمت زنندگان از همه بيشتر آن را در ميان مردم اشاعه
داده باشد عذابى عظيم خواهد داشت.
[توبيخ كسانى كه وقتى اتهام دروغ (افك) را شنيدند آن را رد و تكذيب
نكردند و بدون تحقيق و علم آن را شايع ساختند]
(لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ
الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْراً وَ قالُوا هذا إِفْكٌ مُبِينٌ) اين آيه توبيخ كسانى است كه وقتى داستان افك را شنيدند آن را رد
ننمودند، و متهمين را اجل از چنين اتهامى ندانسته و نگفتند كه اين صرفا افترايى
است آشكار.
جمله(ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ
الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ) از باب به كار بردن اسم
ظاهر در جاى ضمير است، و اصل آن و لو لا ظننتم بانفسكم بوده و اگر
اينطور نفرمود و آن طور فرمود براى اين بود كه بر علت حكم دلالت كند و بفهماند كه
صفت ايمان طبعا مؤمن را از فحشاء و منكرات عملى و زبانى رادع و مانع است پس كسى كه
متصف به ايمان است بايد به افراد ديگرى كه چون او متصف به ايمان هستند ظن خير
داشته باشد، و درباره آنان بدون علم سخنى نگويد، زيرا همه اهل ايمان همچون شخص
واحدى هستند كه متصف به ايمان و لوازم و آثار آن است.
بنا بر اين، معناى آيه چنين مىشود كه چرا وقتى افك را شنيديد به جاى
اينكه نسبت به مؤمنين متهم، حسن ظن داشته باشيد، به تراشنده افك، حسن ظن پيدا
كرديد و بدون علم در باره اهل ايمان سخنى گفتيد؟.
و اينكه فرمود:(قالُوا هذا
إِفْكٌ مُبِينٌ) معنايش اين است كه شما مؤمنين و مؤمنات
كه شنونده افك بوديد نگفتيد كه اين مطلب افك و دروغى است آشكار، با اينكه بر حسب
قاعده دينى خبرى كه مخبر آن علمى بدان ندارد، و ادعايى كه مدعى آن شاهدى بر آن
ندارد، محكوم به كذب است، چه اينكه در واقع هم دروغ باشد، يا آنكه در واقع راست
باشد، دليل بر اين معنايى كه ما كرديم جمله(فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَداءِ فَأُولئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ
الْكاذِبُونَ) است، كه