نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 122
ايشان گفت: توبه كنيد تا شهادتتان پذيرفته
شود دو نفر توبه كردند و ابو بكرة توبه نكرد، و هيچ وقت هم شهادتش پذيرفته نشد، و
اين ابو بكرة برادر مادرى زياد بود، و چون زياد كرد آنچه را كه كرد (و خود را پسر
ابو سفيان و مادرش را زناكار معرفى نمود) ابو بكرة سوگند خورد كه تا هر چند كه
زنده است با او حرف نزند و حرف نزد تا مرد[1].
و در تهذيب به سند خود از حلبى از امام صادق (ع) روايت كرده كه
فرمود:
اگر برده به حر نسبت زنا دهد هشتاد تازيانه مىخورد، و آن گاه فرمود:
اين از حقوق الناس است[2].
و در تفسير قمى در ذيل جمله( وَ
الَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ) ...(إِنْ كانَ مِنَ الصَّادِقِينَ ) روايت كرده كه اين آيه
درباره لعان نازل شده، و سبب نزولش اين بوده كه وقتى رسول خدا 6 از جنگ تبوك
برگشت عويمر بن ساعدة عجلانى كه از انصار است نزدش آمد، و گفت: يا رسول اللَّه
همسر من به شريك بن سمحاء زنا داده، و از او حامله شده، رسول خدا 6 از او روى
بگردانيد، عويمر مجددا سخن خود را تكرار كرد، و رسول خدا 6 روى گردانيد، تا چهار
مرتبه اين كار تكرار شد.
پس رسول خدا 6 به خانهاش رفت و آيه لعان بر او نازل شد. پس براى
نماز عصر بيرون شد و بعد از نماز به عويمر فرمود: برو همسرت را بياور كه خدا آيه
قرآنى درباره شما زن و شوهر نازل كرده. پس مرد نزد زن آمد و گفت رسول خدا 6 تو
را مىخواهد، زن كه زن آبرومندى بود با جمعى از قوم خود آمد، همين كه داخل مسجد شد
رسول خدا به عويمر فرمود: برويد نزديك منبر و آنجا ملاعنه كنيد! عويمر پرسيد چگونه
ملاعنه كنيم؟ فرمود پيش بيا و بگو: خدا را شاهد مىگيرم كه من در آنچه به اين زن
نسبت دادهام از راستگويانم، عويمر جلو منبر آمد و يك بار صيغه لعان را جارى كرد،
حضرت فرمود:
اعاده كن دوباره خواند، تا چهار بار، فرمود: در نوبت پنجم بگو كه
لعنت خدا بر من باد اگر از دروغگويان باشم: آن گاه حضرت فرمود مواظب باش كه
لعنت، دعاى مستجابى است، اگر دروغ بگويى تو را خواهد گرفت .
آن گاه باو فرمود: برو كنار و به همسرش فرمود: مثل او شهادت بده، و
گرنه حد خدا را بر تو جارى مىكنم، زن به صورت افراد فاميلش نگريست و گفت: من اين
رويها را در اين