نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 113
جلد به معناى زدن تازيانه است
و كلمه رأفت به معناى دلسوزى و تحريك شدن عواطف است، بعضى[1] از لغويين گفتهاند: به معناى رحمت
آميخته با دلسوزى است و كلمه طائفه در اصل به معناى جماعت است وقتى كه
كوچ مىكنند، بعضى[2] گفتهاند:
اين كلمه بر دو نفر و حتى بر يك نفر هم اطلاق مىشود.
[بيان حد زناى زانى و زانيه]
( الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي)
...(جَلْدَةٍ )- مراد مرد و زنى است كه اين
عمل شنيع از آن دو سر زده، كه بايد به هر يك از آن دو صد تازيانه بزنند، و صد
تازيانه حد زنا است به نص اين آيه شريفه، چيزى كه هست در چند صورت تخصيص خورده،
اول اينكه زناكاران محصن باشند، يعنى مرد زناكار داراى همسر باشد، و زن زناكار هم
شوهر داشته باشد، يا يكى از اين دو محصن باشد كه در اين صورت هر كس كه محصن است
بايد سنگسار شود، دوم اينكه برده نباشند كه اگر برده باشند حد زناى آنان نصف حد
زناى آزاد مىباشد.
بعضى[3] از مفسرين
گفتهاند: اگر زن زناكار را جلوتر از مرد زناكار ذكر كرده، براى اين بوده كه اين
عمل از زنان شنيعتر و زشتتر است و نيز براى اين بوده كه شهوت در زنان قويتر و
بيشتر است.
و خطاب در آيه متوجه به عموم مسلمين است، در نتيجه زدن تازيانه كار
كسى است كه متولى امور مسلمانان است، كه يا پيغمبر است و يا امام، و يا نايب امام.
(وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ
...)- اين نهى كه از رأفت شده از قبيل نهى از مسبب است به نهى از سبب،
چون رقت كردن به حال كسى كه مستحق عذاب است باعث مىشود كه در عذاب كردن او تساهل
شود، و در نتيجه نسبت به او تخفيف دهند، و يا به كلى اجراى حدود را تعطيل كنند، و
به همين جهت كلام را مقيد كرد به قيد (فِي دِينِ
اللَّهِ) تا جمله چنين معنا دهد كه در حالتى كه اين سهلانگارى در دين
خدا و شريعت او شده است.
بعضى[4] از مفسرين
گفتهاند: مراد از دين اللَّه همان حكم خدا است، هم چنان كه در آيه(ما كانَ لِيَأْخُذَ أَخاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ)[5] بدين معنا است، يعنى رأفت، شما را در اجراى حكم خدا و اقامه حد او
نگيرد.