نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 112
بار ديگر ظرف براى بعضى آياتش اعتبار شده،
از باب ظرفيت مجموع براى بعض و فرموده:
در آن آياتى روشن نازل كرديم .
و اين كلمه از كلماتى است كه قرآن كريم آن را وضع كرده و هر دسته از
آياتش را يك سوره ناميده، و استعمال آن در كلام خداى تعالى مكرر آمده، و مثل اينكه
وجه اين نامگذارى معناى لغوى آن است، كه همان ديوار دور شهر باشد كه بر شهر احاطه
مىكند، چون سوره قرآن نيز حصارى است كه چند آيه و يا يك غرض معينى را كه در مقام
ايفاى آن است در بر گرفته است.
راغب مىگويد كلمه فرض به معناى بريدن چيز محكم و تاثير
در آن مىباشد، مانند، فرض آهن و ... سپس گفته: فرض، همان معناى ايجاب را مىدهد،
با اين تفاوت كه واجب كردن چيزى را به اعتبار وقوع و ثباتش ايجاب مىگويند، و به
اعتبار بريده شدن، و يك طرفى شدن تكليف در آن، فرض مىگويند، هم چنان كه خداى
تعالى فرموده:(سُورَةٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها)، يعنى سورهاى كه ما عمل به آن را بر تو واجب كرديم.
و نيز مىگويد: اين كلمه هر جا كه در جمله فرض اللَّه عليه-
خدا بر او فرض كرد واقع شده باشد، معناى ايجابى را مىدهد كه خداى تعالى
مكلف را بدان وارد و تكليف كرده، و هر جا در جمله فرض اللَّه له واقع
شده باشد، معناى توسعه و رخصت را مىدهد، مانند:(
ما كانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيما فَرَضَ اللَّهُ لَهُ)- در آنچه خدا نصيب كرده براى پيغمبر حرجى بر او نيست [1].
پس اينكه فرمود:(سُورَةٌ
أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها)، معنايش اين است كه اين
سوره را ما نازل كرديم، و عمل به آن احكامى كه در آن است واجب نموديم، پس اگر آن
حكم ايجابى باشد، عمل به آن اين است كه آن را بياورند، و اگر تحريمى باشد عمل به
آن اين است كه ترك كنند و از آن اجتناب نمايند.
و اينكه فرمود:(وَ أَنْزَلْنا
فِيها آياتٍ بَيِّناتٍ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ)
مراد از آن- به شهادت سياق- آيه نور، و آيات بعد از آن است كه حقيقت ايمان و كفر و
توحيد و شرك را ممثل مىسازد، و اين معارف الهى را تذكر مىدهد.
( الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ
مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ) ...(الْمُؤْمِنِينَ ) كلمه زنا به معناى جماع
بدون عقد يا بدون شبه عقد يا بدون خريد كنيز است، و كلمه