responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 84

[اسماعيل صادق الوعد كيست؟ و مقصود از(رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا) در باره ادريس چيست؟]

(وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِسْماعِيلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ ...).

مفسرين در اينكه اين اسماعيل كيست اختلاف كرده‌اند، بيشتر[1] آنها گفته‌اند كه او فرزند ابراهيم خليل الرحمن است و اگر او را تنها نام برده و از اسحاق و يعقوب نام نبرد براى اين بوده كه نسبت به خصوص او عنايت داشته است. و بعضى‌[2] گفته‌اند: اسماعيل بن حزقيل يكى از انبياى بنى اسرائيل است، چون اگر فرزند ابراهيم بود مى‌بايست اسحاق و يعقوب را هم نام مى‌برد.

دليلى كه بيشتر مفسرين براى نظريه خود آورده‌اند كه به خصوص اسماعيل عنايت داشته حرف صحيحى نيست، زيرا اگر چنين بود جا داشت كه نام وى را بعد از نام ابراهيم و قبل از داستان موسى ذكر كند نه بعد از داستان او.

(وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ وَ كانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا).

مراد از اهل او به طورى كه از ظاهر لفظ بر مى‌آيد خواص از عترت و عشيره و قوم او است، بعضى گفته‌اند مراد از اهل او امت او است. ولى سخنى است بدون دليل.

و مراد از مرضى بودن نزد پروردگارش اين است كه نفس او مرضى است نه عملش، هم چنان كه بعضى از مفسرين به همين معنا تفسيرش كرده‌اند، چون اطلاق لفظ با تقييد مخصوص رضاى به عمل نمى‌سازد.

( وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا) ...(مَكاناً عَلِيًّا ).

مفسرين گفته‌اند: نام ادريس پيغمبر اخنوخ بود، و او به طورى كه تورات‌[3] در سفر تكوين نوشته يكى از اجداد نوح (ع) است، و اگر به ادريس معروف شده بدين جهت بوده كه بسيار مشغول به درس دادن بوده است.

(وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا)- ممكن است از سياق داستانهايى كه در اين سوره به رديف ذكر مى‌شود و مواهب نبوت و ولايت را كه از مقامات معنوى و الهى است ذكر مى‌كند، استفاده كرد كه مراد از مكان على كه خدا وى را بدان مكان رفعت داده يكى از درجات قرب باشد. زيرا رفعت مكانى و صعود دادن به جايى بلند هر چند كه بلندترين مكانهاى متصور باشد مزيتى به شمار نمى‌رود.

بعضى‌[4] گفته‌اند: مراد از آن- به طورى كه حديث هم بر آن وارد شده- اين است كه‌


[1] ( 1، 2) روح المعانى، ج 16، ص 104.

[2] ( 1، 2) روح المعانى، ج 16، ص 104.

[3] روح المعانى، ج 16، ص 105.

[4] تفسير ابو الفتوح رازى، ج 7، ص 422.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 84
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست