نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 8
بعضى از مفسرين[1]
گفتهاند: كلمه دعائك مصدر مضاف به فاعل است، و معنايش اين است:
پروردگارا! من هيچوقت نسبت به دعوتت كه مرا به سوى بندگى و اطاعت مىخواند شقى و
متمرد نبودهام، هر وقت مرا دعوت كردى اطاعت كردم و به خلوص عبادتت نمودم. ليكن
معناى اول روشنتر است.
و در تكرار كلمه رب و قرار دادن آن بين اسم
كان و خبرش در جمله(وَ لَمْ أَكُنْ
بِدُعائِكَ رَبِّ شَقِيًّا) بلاغتى است كه ممكن نيست با
هيچ مقياسى اندازهگيرى نمود، و همچنين در نظير آن، يعنى جمله( وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا .)
تتمه تمهيد و زمينهچينى است كه گفتيم قبل از دعاى خود كرده. و منظور
از موالى عموها و پسر عموها هستند. بعضى[2]
گفتهاند منظور از موالى كلالة است، و بعضى[3] ديگر گفتهاند عصبه است.
و بعضى[4] گفتهاند
تنها پسر عموها است، و بعضى[5] گفتهاند كه
منظور ورثه است. و به هر حال، به هر معنا كه باشد غير اولاد صلبى است. و مقصود از
اينكه گفت از موالى مىترسم اين است كه از عمل موالى مىترسم. و مقصود
از من ورائى بعد از مرگ است. و خلاصه اينكه حضرت زكريا مىترسيده از
اينكه از دنيا برود و نسلى كه وارث او باشند، نداشته باشد، و اين كنايه از همان
بىاولاد مردن است.
كلمه عاقر در جمله(وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً) به معناى زن نازا است، و
مرد عاقر آن مردى را گويند كه فرزنددار نشده باشد.
و اينكه چنين تعبير كرده كه همسرم عاقر است خود دلالت
مىكند بر اينكه همسرش علاوه بر اينكه تا آن روز كه اين دعا را مىكرده فرزند
نياورده از سن فرزنددار شدن هم گذشته بوده است.
و ظاهر اينكه كلمه ان را تكرار نكرده و فرموده:(إِنِّي خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرائِي وَ كانَتِ
امْرَأَتِي ...) اين است كه جمله و كانت ...
حاليه است، و مجموع كلام يعنى(وَ إِنِّي خِفْتُ
الْمَوالِيَ ...) عاقرا فصل واحدى از داستان است، و
اين معنا را مىرساند كه چون همسرم