responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 74

بعضى‌[1] گفته‌اند: كلمه صديق مبالغه تصديق است، و معنايش اين است كه او مردى بود كثير التصديق نسبت به حق، هم به زبان تصديقش مى‌كرد و هم به عمل. و اين معنا هر چند نزديك به همان معنايى است كه گذشت، و هر چند برگشت هر دو به يكى است، ليكن از جهت اينكه از فعل مزيد فيه صيغه مبالغه به ندرت آمده، معنايى بعيد است.

كلمه نبى بر وزن فعيل و ماخوذ از ماده نبا (خبر) است، و اگر انبياء را انبياء ناميده‌اند بدين جهت است كه ايشان به وسيله وحى خدا از عالم غيب خبردار هستند بعضى‌[2] گفته‌اند: كلمه مذكور ماخوذ از نبوة به معناى رفعت است، و انبياء را به خاطر رفعت مقامشان نبى خوانده‌اند.

[احتجاج ابراهيم 7 با آزر و رد و ابطال بت پرستى او از دو جهت‌]

(إِذْ قالَ لِأَبِيهِ يا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ ما لا يَسْمَعُ وَ لا يُبْصِرُ وَ لا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئاً).

كلمه اذ قال ظرف است براى ابراهيم چون مقصود اين آيات يادآورى داستانهاى آن جناب است، هم چنان كه نظير اين تعبير در باره مريم گذشت كه مى‌فرمود(وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مَرْيَمَ إِذِ ...) و اما اينكه به قول بعضى‌[3] ظرف براى صديق و يا براى (نبيا) باشد، احتمالى است كه طبع سليم آن را ناپسند مى‌داند.

در اين آيات ابراهيم (ع) در خطابى كه با پدر خود دارد دو نكته را خاطر نشان مى‌سازد، اول اينكه طريقه و مسلك او در پرستش بتها طريقه‌اى لغو و باطل است، دوم اينكه نزد او علم و معرفتى است كه نزد پدرش نيست، و بر او لازم است كه از وى پيروى كند تا به راه حق دلالتش نمايد، زيرا او در خطر ولايت شيطان قرار دارد.

پس جمله‌(يا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ ما لا يَسْمَعُ وَ لا يُبْصِرُ ...) انكار توبيخى ابراهيم است نسبت به بت‌پرستى پدر، چيزى كه هست در اين جمله به جاى اسم، تنها اوصاف آنها را ذكر كرده و فرموده چرا چيزى مى‌پرستى كه نه مى‌شنود و نه مى‌بيند؟ و اين بدان منظور بوده كه در ضمن اعتراض، به دليل آن هم اشاره كرده باشد، و در ضمن بيان مدعى حجت آن را هم آورده باشد، و حاصل آن حجت اين است كه پرستش بتها از دو جهت باطل است، يكى اينكه پرستش به معناى اظهار خضوع و مجسم نمودن عابد، ذلت خود را براى معبود است، و اين صورت نمى‌گيرد مگر در جايى و در حق معبودى كه از حال عابد آگاه باشد، و بتها جماداتى هستند صورتگرى شده و فاقد تصور، و نه مى‌بينند و نه مى‌شنوند، پس عبادت آنها لغو و باطل و


[1] كشاف، ج 3، ص 18.

[2] تفسير فخر رازى، ج 21، ص 223.

[3] منهج الصادقين، ج 5، ص 427.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 74
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست