نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 58
شود كه عيسى به مادرش دستور داده كه رسما
نيت روزه هم بكند، و آن را براى خدا بر خود نذر كند، تا دروغ و بر خلاف واقع سخن
نگفته باشد.
و جمله(فَإِمَّا تَرَيِنَّ ...) على اى حال متفرع بر جمله(وَ قَرِّي
عَيْناً) است، و مراد اين است كه با احدى حرف مزن و جواب پرسش احدى را مده،
بلكه امر جواب را به من واگذار، من جوابگوى آنان و مدافع از باز خواست ايشان هستم.
ضمير در به و در تحمله به عيسى بر مىگردد،
و استفهام هم استفهام انكارى است و آن جمله طعن و نوعى تقبيح است از مردم به مريم،
كه منشا آن همان امر عجيبى است كه با آن سابقه زهد و محجوبى از مريم دختر عمران و
آل هارون قديس مشاهده كردند، و كلمه فرى ، به معناى نو ظهور و عظيم
است. بعضى[1] هم
گفتهاند: از افتراء، و به معناى دروغ، و كنايه از قبيح و منكر است، ولى آيه بعدى
معناى اول را تاييد مىكند و معناى آيه روشن است.
( يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما
كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا .)
در مجمع البيان گفته: در خصوص هارون چهار قول است اول اينكه: مردى
صالح در بنى اسرائيل بوده كه هر صالح ديگرى را به او نسبت مىدادند، و بنا بر اين،
مراد از خواهرى هارون، شباهت به او است، دوم اينكه مريم برادرى پدرى داشته به نام
هارون، سوم اينكه:
مراد از او همان هارون برادر موساى كليم است و بنا بر اين مراد از
خواهرى با او صرف انتساب است، هم چنان كه مىگويند: برادر بنى تميم، چهارم اينكه:
مردى در آن زمان بوده معروف به زنا و فساد، اين بود خلاصه گفتار مجمع[2]. و كلمه بغى به معناى
زنا كار است، و معناى آيه روشن است.
[وجوه مختلف در باره لفظ كان در جمله:(كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا) كه مردم در پاسخ مريم 7 كه پاسخ سرزنش آنان را به
نوزاد خود حوالت داد، گفتند]
يعنى اشاره كرد به عيسى و اين اشاره ارجاع ايشان است به وى تا جواب
خود را از او بگيرند و او حقيقت امر را برايشان روشن كند، چون عيسى قبلا به او
گفته بود كه چنين كند، كه ما قبلا در ذيل آيه(فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ
صَوْماً ...) بحث آن را كرديم.
كلمه مهد به معناى گهواره و سريرى است كه براى بچهها
درست مىكنند و بچهها را روى آن گذاشته مىخوابانند.