نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 554
دست نيست. و نيز مانند گفته آن كسى كه گفته
رسول كسى است كه داراى كتاب باشد و نبى آن كسى است كه كتاب نداشته باشد. يا قول
كسى كه گفته رسول كسى است كه كتاب داشته باشد ولى فى الجمله نسخ شده باشد و نبى
كسى است كه چنين نباشد. كه اشكال وجه قبلى بر اين دو قول نيز وارد است.
در جمله(فَيَنْسَخُ اللَّهُ ما
يُلْقِي الشَّيْطانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتِهِ)
التفاتى از تكلم با غير به غيبت به كار رفته، اول فرموده ما نفرستاديم
و در آخر فرموده خدا نسخ مىكند و وجه اين التفات اين است كه عنايت به
ذكر و نام خدا و اسناد نسخ و احكام به قادر على الاطلاق را برساند. و به عين همين
جهت بار ديگر لفظ جلاله را تكرار مىكند و گر نه مىتوانست بار دوم ضمير آن را به
كار ببرد و بلكه بايد به كار مىبرد و قاعده آن را اقتضاء مىكرد ولى ضمير به كار
نبرده وضع اسم در جاى ضمير كرده.
و نيز از همين باب است كه لفظ شيطان را دو باره آورده، با اينكه
مىتوانست و بلكه لازم بود ضمير آن را به كار برد، و اين بدان جهت است كه اشاره به
اين نكته كرده باشد كه القاء كننده كه شيطان است خداوند هيچ اعتنايى به او و به
كيد او ندارد.
[القائات و وساوس شيطان وسيله امتحان است]
(لِيَجْعَلَ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ فِتْنَةً لِلَّذِينَ
فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ ...) مرض قلب عبارت است از اينكه استقامت حالتش در تعقل از
بين رفته باشد، به اينكه آنچه را بايد به آن معتقد شود نشود و در عقايد حقه كه هيچ
شكى در آنها نيست شك كند. و قساوت قلب به معناى صلابت و غلظت و خشونت آن است، كه از
سنگ قاسى يعنى سنگ سخت گرفته شده و صلابت قلب عبارت از اين است كه عواطف
رقيقه آن كه قلب را در ادراك معانى حقه يارى مىدهد از قبيل خشوع و رحمت و تواضع و
محبت، در آن مرده باشد. پس قلب مريض آن قلبى است كه خيلى زود حق را تصور مىكند
ولى خيلى دير به آن معتقد مىشود. و قلب قسى و سخت، آن قلبى است كه هم دير آن را
تصور مىكند و هم دير به آن معتقد مىگردد، و به عكس، قلب مريض و قسى وسواسهاى
شيطانى را خيلى زود مىپذيرد.
و اما القائات شيطانى كه زمينه را عليه حق و اهل حق تباه و خراب
مىكند و در نتيجه زحمات انبياء و رسل را باطل نموده، نمىگذارد اثر خود را ببخشد
هر چند مستند به خود شيطان است و ليكن در عين حال مانند ساير آثار چون در ملك خدا
قرار دارد، بدون اذن او اثر نمىكند، هم چنان كه هيچ مؤثرى اثر نمىكند و هيچ
فاعلى بدون اذن او عملى انجام نمىدهد مگر آنكه به همان مقدار دخالت اذن مستند به
او شود و آن مقدار كه مستند به او مىشود داراى
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 554