responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 513

و اما اگر كسى اراده را به آن معنا كه در خود ما است نگيرد، بلكه بگويد معناى اراده علم به اصلح است، در اين صورت مانعى ندارد كه بگويد خدا از ازل مريد بوده چون علم جزء ذات خداست، چيزى كه هست در اين صورت اراده را صفت جداگانه‌اى در مقابل علم و حيات و قدرت گرفتن وجهى ندارد.

و در الدر المنثور است كه سعيد بن منصور، ابن ابى شيبه، عبد بن حميد، بخارى، مسلم، ترمذى، ابن ماجه، ابن جرير، ابن منذر، ابن ابى حاتم، ابن مردويه، و بيهقى- در كتاب دلائل- از ابو ذر روايت كرده‌اند كه وى سوگند مى‌خورد كه آيه (هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ ... إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يُرِيدُ) ، در باره سه نفر از مسلمانان و سه نفر از كفار نازل شد كه در جنگ بدر با هم روبرو شدند و هماوردى كردند. از مسلمانان حمزة بن عبد المطلب و عبيدة بن حارث و على بن ابى طالب. و از كفار عتبه، و شيبه، فرزندان ربيعه، و وليد بن عتبه بودند.

على (ع) فرمود: من اول كسى هستم كه در روز قيامت براى خصومت روى زانو مى‌نشينم‌[1].

مؤلف: صاحب الدر المنثور[2] اين روايت را نيز از عده‌اى از اصحاب جوامع از قيس بن سعد بن عباده و از ابن عباس و ديگران نقل كرده. و در مجمع البيان آن را از ابو ذر و عطاء نقل كرده است‌[3].

[چند روايت در ذيل آيه:(هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ)]

و در خصال از نضر بن مالك روايت كرده كه گفت: من به حسين بن على (ع) عرضه داشتم: يا ابا عبد اللَّه! در معناى‌(هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ) حديثى بفرما. فرمود: منظور بنى اميه و ما هستيم كه در پيشگاه عدل الهى مخاصمه خواهيم كرد. ما خداى را تصديق نموديم و آنان تكذيب كردند. پس خصمان در روز قيامت ماييم‌[4].

مؤلف: اين روايت نمى‌خواهد بفرمايد، شان نزول آيه ما هستيم، بلكه مى‌خواهد بفرمايد يكى از مصاديق خصمان ماييم.

نظير اين روايت، روايتى است كه كافى به سند خود از ابن ابى حمزه از امام باقر (ع) آورده كه فرمود: براى كسانى كه به ولايت على كفر ورزيدند جامه‌اى از آتش‌


[1] ( 1، 2) الدر المنثور، ج 4، ص 348.

[2] ( 1، 2) الدر المنثور، ج 4، ص 348.

[3] مجمع البيان، ج 7، ص 77.

[4] خصال صدوق، ص 32.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 513
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست