نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 511
چون صبح شد خبر در ميان مردم انتشار يافت،
همه جلوى خانه او گرد آمده گفتند: تو دين ما را آلوده كرده، و از بين بردى، بايد
بيرون شوى، تا تو را با زدن حد پاك كنيم. پادشاه به ايشان گفت همه جمع شويد و به
سخن من گوش فرا دهيد، اگر ديديد كه هيچ راهى جز حد زدن نيست آن وقت خود دانيد، هر
كارى مىخواهيد بكنيد.
و چون همه گرد آمدند به ايشان گفت: هيچ مىدانيد كه خداى تعالى هيچ
بندهاى را گرامىتر از پدر و مادر ما، آدم و حوا نيافريده؟ گفتند: بله، درست است.
گفت مگر نبود كه او دختران خود را به پسران خود داد؟ گفتند، درست است، و همين دين
ما باشد؟ همگى بر پيروى چنين مسلكى هم پيمان شدند، خداوند هر علمى كه داشتند از
سينهشان محو كرد و كتابى كه در بينشان بود از ميانشان برداشت؟ و در نتيجه مجوس
كافر و اهل آتشند كه بدون حساب وارد آتش مىشوند، ولى منافقين حالشان شديدتر از
ايشان است؟ اشعث گفت: به خدا سوگند مثل اين جواب از كسى نشنيدم، و به خدا سوگند
ديگر چنين پرسشى را تكرار نمىكنم[1].
مؤلف: اينكه امام (ع) فرمود: منافقين حالشان بدتر است
منظورش تعريض به اشعث منافق است. و اما اينكه مجوسيان اهل كتابند، روايات ديگرى
نيز بر وفقش هست، و در آنها آمده كه پيغمبرى داشتند و او را كشتند و كتابش را
سوزاندند.
و در الدر المنثور در تفسير جمله(إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يَشاءُ) آمده كه ابن ابى
حاتم، و لالكايى- در كتاب سنت- و خلعى در- كتاب فوائدش- از على (ع) روايت كردهاند
كه شخصى از جنابش پرسيد: در ميان ما مردى است كه در باره مشيت بحث مىكند. حضرت
فرمود: اى عبد اللَّه خداوند تو را براى آنچه خود مىخواست خلق كرد، و يا براى
آنچه تو مىخواستى؟ عبد اللَّه گفت: براى آنچه كه خودش مىخواسته. حضرت فرمود:
مثلا اگر تو را مريض مىكند، وقتى مريض مىكند كه خودش خواسته باشد،
و يا وقتى كه تو خواسته باشى؟ گفت: وقتى خودش خواسته باشد. باز فرمود: بعد از آنكه
مريضت كرد وقتى بهبوديت مىدهد كه خودش خواسته باشد، يا تو خواسته باشى؟ گفت: وقتى
خودش خواسته باشد. باز پرسيد تو را وقتى به بهشت مىبرد كه خودش خواسته باشد، يا
تو خواسته باشى؟
گفت: بلكه وقتى خودش خواسته باشد. فرمود: به خدا سوگند اگر غير اين
جواب مىگفتى آن عضوت را كه ديدگانت در آن است با شمشير مىزدم[2].