نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 493
( ثانِيَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ
اللَّهِ) ...(عَذابَ الْحَرِيقِ )
كلمه: ثنى به معناى شكستن است و كلمه عطف - به كسر عين- به
معناى پهلو است. و شكستن پهلو كنايه از روگرداندن است، گويى كسى كه از چيزى روى
مىگرداند، يك پهلوى خود را خم مىكند و مىشكند.
جمله(لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ) متعلق به جمله يجادل است، و لام در آن براى تعليل است،
و معناى آن اين است كه: در باره خدا از روى جهل جدال مىكند و اظهار اعراض و
استكبار مىكند، تا به اين وسيله به غرض خود كه اضلال مردم است برسد، و اينها همان
رؤساى مشركين هستند كه ديگران از ايشان پيروى مىكنند.
جمله(لَهُ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ
نُذِيقُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَذابَ الْحَرِيقِ)
تهديد ايشان است به خزى، يعنى خوارى و ذلت و رسوايى در دنيا- همانطور كه ديديم
سرانجام كار مشركين قريش، البته رؤساى ايشان به همانجا كشيده شد- و نيز تهديد به
عذاب اخروى است.
(ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ يَداكَ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ
بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ) كلمه ذلك اشاره
به مطالبى است كه در آيه قبلى بود، يعنى تهديد رؤساى مشركين به خوارى در دنيا و
عذاب در آخرت. و حرف باء در جمله(بِما قَدَّمَتْ) باء مقابله است مثل بايى كه ما در
جمله بعث هذا بهذا- فروختم اين را در مقابل آن مىآوريم. ممكن هم هست
باء سببيت باشد. و معناى آيه بنا بر احتمال اول چنين مىشود آنچه تو از خزى و عذاب
مىبينى سزاى همان كارهايى است كه در دنيا كردى. و بنا بر احتمال دومى: به سبب آن
مجادله بدون علم و هدايت و كتاب كه در دنيا كردى و در باره خدا بدون علم و هدايت و
كتاب اعراض و استكبار ورزيدى تا مردم را گمراه كنى اين خزى و عذاب را مىبينى.
البته در اين كلام التفاتى از غيبت به خطاب به كار رفته تا ملامت و عتاب را بر
آنان تسجيل كرده باشد.
جمله(وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ
بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ) عطف بر جمله(بِما قَدَّمَتْ)
است و معنايش اين است كه: (اينكه گفتيم آنچه مىبينى سزاى كردههاى خود تو است)
بدان جهت است كه خدا بر بنده خود ظلم نمىكند بلكه با هر يك از آنان معاملهاى
مىكند كه خود مستحق آن باشند و با عمل خود و به زبان حال خواستار آن باشند.
(وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلى حَرْفٍ
...) كلمه حرف و نيز كلمه طرف و كلمه
جانب به يك معنا است. و كلمه اطمينان به معناى آرامش و سكونت
است و فتنة به طورى كه گفتهاند[1]
به معناى محنت