responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 426

(ثُمَّ نُكِسُوا عَلى‌ رُؤُسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ ما هؤُلاءِ يَنْطِقُونَ).

راغب در مفردات گفته: كلمه نكس به معناى سرازير كردن هر چيزى است، و از اين باب است نكس فرزند ، وقتى كه پاهايش قبل از سرش بيرون آيد و در قرآن آمده:(ثُمَّ نُكِسُوا عَلى‌ رُؤُسِهِمْ)[1].

پس اينكه فرمود:(ثُمَّ نُكِسُوا عَلى‌ رُؤُسِهِمْ) كنايه و يا استعاره به كنايه است از اينكه باطل را در جاى حقى كه برايشان روشن شده جا دادند، و حق را در جاى باطل، گويا حق در دلهايشان بالاى باطل قرار داشت، ولى چون سر را پايين، و پاها را بالا گرفتند، قهرا باطل رو قرار گرفت و حق در زير آن، چون خود آنان به حق ظلم كردند، و آن وقت نسبت ظلم به حق را به ابراهيم داده گفتند:(لَقَدْ عَلِمْتَ ما هؤُلاءِ يَنْطِقُونَ).

و معناى اينكه گفتند: تو كه مى‌دانى كه اينها حرف نمى‌زنند اين است كه اين دفاع كه از خود مى‌كنى (كه از بت بزرگ اگر حرف مى‌زند بپرسيد چه كسى بتها را شكسته با اينكه خودت مى‌دانى كه بتها حرف نمى‌زنند)، خود دليل بر اين است كه كار زير سر خود تو است، و تو اين ظلم را مرتكب شده‌اى.

پس جمله مذكور كنايه از ثبوت جرم و حكم عليه ابراهيم است.

( قالَ أَ فَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُكُمْ شَيْئاً وَ لا يَضُرُّكُمْ‌) ...(أَ فَلا تَعْقِلُونَ ).

بعد از اينكه از دهانشان جست كه: اين بتها حرف نمى‌زنند ، و ابراهيم آن را شنيد، به دفاع از خود نپرداخت، از اول هم قصد نداشت كه از خود دفاع كند، بلكه از كلام آنها براى دعوت حقه خود استفاده كرده، با لازمه گفتار آنان، عليه آنان احتجاج نموده، حجت را بر آنان تمام كرد، و گفت: پس اين اصنام بى‌زبان اله و مستحق عبادت نيستند.

پس حاصل تفريع جمله‌(أَ فَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُكُمْ شَيْئاً وَ لا يَضُرُّكُمْ) اين شد كه: لازمه بى‌زبان بودن اصنام اين است كه هيچ علم و قدرتى نداشته باشند، و لازمه آن هم اين است كه هيچ نفع و ضررى نداشته باشند، و لازمه اين بيم اين است كه عبادت و پرستش آنها لغو باشد، چون عبادت يا به اميد خير است، و يا از ترس شر، و در اصنام نه اميد خيرى هست نه ترسى از شر، پس اله نيستند.

و جمله‌(أُفٍّ لَكُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ) اظهار انزجار و بيزارى آن جناب از ايشان و از خدايان ايشان است و اين را بعد از ابطال الوهيت آنها اظهار نمود هم چنان كه‌


[1] مفردات راغب، ماده نكس .

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 426
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست