نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 328
قضاء عذاب از كفار اهل بدر است، به وسيله
شمشير مسلمين و اجل مسمى مربوط به بقيه كفار مكه است، ولى فساد اين قول روشن است.
(وَ أَجَلٌ مُسَمًّى)-
در تفسير اول سوره انعام گذشت، كه اجل مسمى عبارت است از اجلى كه با نامگذاريش آن
چنان معين شده كه به هيچ وجه تخلف نمىكند، هم چنان كه فرمود:
(ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَها وَ ما
يَسْتَأْخِرُونَ)[1] ولى بعضى[2] از مفسرين
گفتهاند: كه مراد از اجل مسمى، روز قيامت است. جمعى[3]
ديگر گفتهاند: اجل مسمى آن كلمهاى است كه از خدا رانده شده باشد، و بنا بر اين
قول، عطف اجل بر كلمه عطف تفسيرى مىشود. اما به هيچ يك از اين دو قول نمىشود
اعتماد كرد، چون دليلى بر آنها نيست.
پس ما حصل معناى آيه اين مىشود: اگر كلمهاى كه از پروردگارت
پيشى گرفته- اضافه رب به- كاف- خطاب احترام و تاييدى از رسول خدا 6 است- نبود كه
عذابشان را تاخير انداخت، و اجل مسمى وقت آن را معين كرده، هر آينه هلاكت ملازم
آنان بود، و به مجرد كفر و اسراف هلاك مىشدند .
از اينجا روشن مىشود كه مجموع كلمهاى كه پيشى گرفته، و اجل مسمى،
يك علت تام، براى تاخير عذاب از ايشان است نه دو علت، كه هر يك سبب مستقلى باشد
كما اينكه بسيارى از مفسرين[4]
پنداشتهاند.
(فَاصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ
رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها ...) در اين آيه، رسول گرامى خود را دستور مىدهد تا در برابر گفتههاى
كفار صبر كند، و اين دستور خود را متفرع بر مطالب قبل كرده، گويا فرموده است: وقتى
يكى از قضاهاى رانده شده خدايى باشد كه عذاب كفار را تاخير بيندازد، و از آنان در
برابر سخنان كفرآميزى كه مىگويند انتقام نگيرد، ديگر جز صبر راهى براى تو
نمىماند، بايد به قضاى خدا راضى شوى، و او را از آنچه در بارهاش از كلمات شرك
مىگويند منزه بدارى، و در برابر عكس العملهاى بدى كه نشان مىدهند صبر كنى و در
ازاى آثار قضاى او حمد خدا گويى، چون آثار قضاى او جز اثر جميل نخواهد بود، پس بر
آنچه مىگويند صبر كن، و به حمد پروردگارت تسبيحگوى، باشد كه خوشنود گردى.
[1] هيچ امتى از اجل خود جلو نمىافتد و نيز آن را تاخير
نمىاندازد. سوره حجر، آيه 5.