responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 268

از جمله،(ما أَخْلَفْنا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنا) اين باشد كه ما با اختيار خود تو را مخالفت و وعده‌ات را خلف نكرديم،- هم چنان كه بعضى‌[1] اينطور معنا كرده‌اند- و ممكن هم هست مراد اين باشد كه ما از اموال و ملك خود چيزى براى ساختن گوساله مصرف نكرديم، تا در اين امر قصد عمدى داشته باشيم و ليكن ما اموال و اثقال و زيور آلات قوم را حمل مى‌كرديم، (چون خسته شديم) آن را انداختيم سامرى برداشت و در كوره ريخت، و با آن اين گوساله را درست كرد.

كلمه اوزار جمع وزر ، به معناى ثقل و سنگينى است و كلمه زينت به معناى زيور است، مانند گردن بند و گوشواره و دستبند، و كلمه قذف و القاء و نبذ هر سه به يك معنا است و آن عبارت است از طرح و انداختن.

و معناى اينكه گفتند:(وَ لكِنَّا حُمِّلْنا أَوْزاراً ...)، اين است كه ليكن بارهايى از زيور آلات قوم با ما بود و بعيد نيست كه مقصود قوم فرعون باشد- و ما آنها را انداختيم و اين چنين سامرى آنها را بينداخت- يعنى در آتش بينداخت و يا او نيز هر چه در دست داشت مانند ما بينداخت و آن گاه گوساله را بيرون آورد.

(فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَداً لَهُ خُوارٌ فَقالُوا هذا إِلهُكُمْ وَ إِلهُ مُوسى‌ فَنَسِيَ) در كلمه اخرج دلالتى است بر اينكه كيفيت ساختن گوساله پنهانى و دور از مردم بوده، چون فرموده گوساله‌اى برايشان بيرون آورد، و كلمه جسد به معناى جثه‌اى است كه جان نداشته باشد، و به هيچ وجه بر بدن جاندار اطلاق نمى‌شود، اين نيز دلالت دارد بر اينكه گوساله مذكور بى‌جان بوده، و در آن هيچ اثرى از آثار حيات نبوده، و كلمه خوار - به ضمه خاء- به معناى آواز گوساله است.

و چه بسا مفسرين جمله‌(فَكَذلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ فَأَخْرَجَ لَهُمْ ...) را كلامى مستقل گرفته‌اند كه يا كلام خداى سبحان و بعد از خاتمه كلام قوم است كه گفتند(فَقَذَفْناها) و يا از كلام خود قوم است، و بنا بر نظريه اين مفسرين ضمير در كلمه قالوا به بعض قوم بر مى‌گردد، و ضمير در(فَأَخْرَجَ لَهُمْ) به بعض ديگر قوم، هم چنان كه ظاهر هم همين است.

و ضمير در نسى به قول بعضى‌[2] از مفسرين به موسى بر مى‌گردد، و معنا اين است كه گفتند: اين است معبود شما و معبود موسى، ولى موسى اين معبود خود را فراموش كرده و با اينكه اينجا است او به جستجوى آن به (كوه) طور رفته. بعضى‌[3] ديگر گفته‌اند ضمير آن به‌


[1] روح المعانى، ج 16، ص 245.

[2] ( 2، 3) كشاف، ج 3، ص 83.

[3] ( 2، 3) كشاف، ج 3، ص 83.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 268
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست