responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 25

اين است كه او صدقه‌اى بود از خدا به پدر و مادرش، و يا اين است كه آن حكمى كه به او داديم صدقه‌اى بود از خدا بر وى، و نيز ضعف اين سخن معلوم مى‌شود كه بعضى‌[1] گفته‌اند:

مراد از زكاة طهارت از گناهان است.

[يحيى 7 در مقابل خالق تقى و در مقابل پدر و مادر(بَرًّا بِوالِدَيْهِ) بود و نسبت به مردم جبار عصى نبود]

( وَ كانَ تَقِيًّا وَ بَرًّا بِوالِدَيْهِ وَ لَمْ يَكُنْ جَبَّاراً عَصِيًّا .)

كلمه تقى صفت مشبهه از تقوى است، و تقوى به اصطلاح علماى علم صرف مثال واوى است يعنى ماده اوليش قاف و واو و ياء بوده و به معناى ورع و پرهيز از حرامهاى خدا و اجتناب از ارتكاب مناهيى است كه آدمى را به عذاب خدا مى‌كشاند، كلمه: بر (به فتح باء نيز صفت مشبهه از ماده بر (به كسر باء) به معناى احسان است، و كلمه جبار به طورى كه در مجمع البيان‌[2] گفته به معناى كسى است كه براى احدى حقى قائل نبوده، دچار جبريت و جبروت شده باشد، و نخل جبار آن درخت خرمايى است كه از بلندى دست به آن نرسد، و بنا به قول صاحب مجمع برگشت معناى جبار به اين است كه آن چنان مستكبر و بلند پرواز باشد كه خواسته خود را بر مردم تحميل كند، و چيزى را از مردم تحمل نكند، مؤيد اين معنا خود آيه مورد بحث است كه بعد از كلمه جبار كلمه عصى را آورد، چون عصى صفت مشبهه از عصيان است، كه اصل در معنايش زير بار نرفتن است.

از اينجا روشن مى‌شود كه سياق جملات سه‌گانه مورد بحث سياق بيان كليات احوال آن جناب نسبت به خالق و مخلوق است، جمله‌(وَ كانَ تَقِيًّا) حال او را نسبت به پروردگارش بيان مى‌كند، و جمله:(وَ بَرًّا بِوالِدَيْهِ) وضع او را نسبت به پدر و مادر حكايت مى‌نمايد، و جمله: (وَ لَمْ يَكُنْ جَبَّاراً عَصِيًّا) رفتار او را نسبت به ساير مردم شرح مى‌دهد، و حاصل معناى اين جمله اين است كه آن جناب رؤوف و رحيم به مردم، و خير خواه و متواضع نسبت به ايشان بوده، ضعفاى ايشان را يارى مى‌كرده، و آنهايى را كه آمادگى هدايت و رشد داشته‌اند هدايت مى‌نموده، و به اين بيان اين معنا نيز روشن مى‌شود اينكه بعضى‌[3] از مفسرين كلمه عصيا را به عاصى نسبت به پروردگار تفسير كرده تفسير درستى نكرده است.

( وَ سَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا .)

كلمه سلام (در معنا) نزديك با كلمه امن است، و آنچه از موارد استعمال آن به دست مى‌آيد اين است كه فرق ميان آن دو اين است كه امن عبارت است از خالى بودن‌


[1] روح المعانى، ج 16، ص 73 به نقل از زجاج.

[2] مجمع البيان، ج 6، ص 506.

[3] مجمع البيان، ج 6، ص 506.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 25
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست