نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 241
همچون روز عيد خود را زينت مىكردند، و
بازارها را آذين مىبستند.
و حشر ناس به طورى كه راغب گفته، به معناى بيرون كردن
آنان از مقرشان و بسيج دادن اجبارى براى جنگ و امثال آن است[1]
و كلمه ضحى به معناى وقت پراكنده شدن نور آفتاب در روز است.
و جمله(وَ أَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ
ضُحًى) عطف بر زينت و يا عطف بر يوم به تقدير يوم
يا وقت و امثال آن است، و معنايش اين است كه موسى گفت: موعد شما روز زينت و روز
پراكنده شدن مردم در هنگام ظهر باشد، و بعيد نيست كه مفعول معه باشد كه معنى آن
اين است كه موعد شما يوم زينت است با حشر مردم در هنگام ظهر، و اين جمله اخير به منزله
شرط است، يعنى به شرط اينكه بيرون آيند، و اگر اين را شرط كرد براى اين بود كه
آنچه جريان مىيابد اولا همه باشند و در ثانى در روشنايى آفتاب همه ببينند.
(فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ
أَتى) از ظاهر سياق بر مىآيد كه مراد از تولى فرعون اين است كه از مجلس
مذاكره برخاست و رفت تا خود را براى موعد آماده كند، و مراد از جمع كيد، جمع سحره
است كه در پياده كردن نقشهاش به آنان محتاج است و همچنين فراهم آوردن ساير وسائلى
كه براى عوامفريبى و دوز و كلك خود بدانها نيازمند است، و ممكن هم هست مراد از
جمع آورى كيد، جمع آورى ذوى كيد يعنى صاحبان كيد باشد، كه مضاف
آن ذوى حذف شده باشد و مراد از ذوى كيد همان ساحران و
ساير عمال و ياران فرعون است،(ثُمَّ
أَتى) يعنى بعد از آنكه رفت تاكيد خود جمع كند برگشت و به ميعاد آمد.
(قالَ لَهُمْ مُوسى وَيْلَكُمْ لا تَفْتَرُوا عَلَى
اللَّهِ كَذِباً فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذابٍ وَ قَدْ خابَ مَنِ افْتَرى) ويل كلمه عذاب و تهديد است و اصل در آن همان معناى عذاب
است، و معناى ويلكم اين است كه خداوند شما را عذابى سخت كند. و
كلمه سحت - به فتح سين- به معناى استيصال موى به وسيله تراشيدن است، و
اسحات، استيصال و هلاك كردن را گويند.
در آيه مورد بحث، ضمائر جمع- چه جمع حاضر و چه جمع غايب- همه به
فرعون و كيدش كه همان ساحران و ساير اعوانش باشند بر مىگردد كه در آيه قبلى
نامشان برده شد، و