responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 161

[معناى تيسير قرآن به زبان پيامبر 6]

(فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا).

كلمه تيسير به معناى تسهيل است، و از اين فهميده مى‌شود كه مى‌خواهد از سابقه‌اى خبر دهد كه با آن سابقه تلاوت و فهم قرآن دشوار بوده، هم چنان كه در جاى ديگر در باره كتابش از مثل چنين حالتى خبر داده و فرموده‌(وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ، إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ، وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ)[1].

كه در آن خبر مى‌دهد از اينكه اگر قرآن به آن حال كه بود (و اكنون نيز هست) نزد خدا باقى مى‌ماند و او را به اين صورت كه فعلا هست عربى و خواندنيش قرار نمى‌داد هيچ اميدى نمى‌رفت كه مردم آن را بفهمند و هم چنان على (بلند پايه)، و حكيم (غير قابل فهم و تعقل) مى‌ماند.

از اينجا اين معنا تاييد مى‌شود كه منظور از تيسير و آسان كردن آن، اين است كه آن را به لسان عربى، كه لسان مادرى آن حضرت است، بر زبانش جارى كرد، پس آيه مورد بحث از اين حقيقت خبر مى‌دهد كه خداى تعالى قرآن را به زبان او جارى كرد، يعنى آسان كرد تا تبشير و انذار مردم آسان باشد.

بعضى‌[2] گفته‌اند: معناى تيسير قرآن به زبان رسول خدا همين است كه از راه وحى آن را به زبان آن جناب جارى كرد، وحى كلام الهى خود را به آن جناب اختصاص داد تا تبشير و انذار كند. ولى هر چند اين وجه در جاى خود وجهى عميق است، ليكن وجه اول علاوه بر اينكه مورد تاييد آيات سابقه و امثال آن است، با سياق آيات سوره مطابق‌تر نيز هست.

(وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا)- مراد از قوم، قوم رسول خدا است كه دشمنانى خطرناك بودند، و كلمه لد جمع الد است، كه مشتق از لدد به معناى خصومت است.

(وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِكْزاً) احساس به معناى ادراك به حس، و ركز به معناى آواز است، كه بعضى‌[3] گفته‌اند، معناى اصليش همان حس است. و خلاصه معناى آن اين است كه قوم نامبرده هر چند دشمن و اهل مجادله‌اند، ليكن نمى‌توانند خداى را با دشمنى خود عاجز كنند، زيرا چه بسيار مردمى مانند ايشان كه قبل از ايشان هلاك كرديم، و نابود شدند و امروز احدى نيست كه صدايى از ايشان بشنود، و يا يكى از ايشان را ببيند و احساس كند.


[1] سوگند به كتاب روشنگر. كه ما آن را خواندنى‌يى عربى كرديم، شايد تعقل كنيد. و سوگند كه اين خواندنى قبلا در ام الكتاب نزد ما بود، كه مقامى بلند و فرزانه دارد. سوره زخرف، آيات 2- 4.

[2] منهج الصادقين، ج 5، ص 162.

[3] مجموعة من التفاسير، ج 4، ص 185.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 161
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست