responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 117

بيان آيات‌

از اينجا به بعد، دو باره بر سر مطلب قبل از دو آيه‌اى كه گفتيم به منزله جمله معترضه است بر مى‌گردد و در حقيقت از اينجا دنباله جمله‌(فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا) تعقيب مى‌شود، و بعضى از سخنانى كه از باب غى و ضلالت زدند براى نمونه ذكر مى‌شود و از همه آن سخنان تنها سه تا نقل شده يكى سخنى كه در باره معاد زدند، و يكى پيرامون نبوت و يكى پيرامون مبدء.

در اين آيات، يعنى از جمله‌( وَ يَقُولُ الْإِنْسانُ‌) ...(وَ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيها جِثِيًّا ) كه هفت آيه است، حكايت سخن ايشان در استبعاد از قيامت، و پاسخ از آن نقل شده و آثار سوء و وبالى كه در سخن ايشان است خاطر نشان مى‌سازد.

[توضيحى در باره اينكه استبعاد معاد را از انسان حكايت كرده و فرموده:(وَ يَقُولُ الْإِنْسانُ أَ إِذا ما مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا ...)]

(وَ يَقُولُ الْإِنْسانُ أَ إِذا ما مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا).

اين جمله حكايت كلام انسان در انكار بعث و استبعادش از آن است، البته اين سخن تنها از كفار بت‌پرست و منكرين صانع بلكه از كسانى هم كه هنوز به دليل معاد بر نخورده‌اند سر مى‌زند، بعضى گفته‌اند: به همين جهت در مقامى كه جا داشت بفرمايد و يقول الكافر يا بفرمايد: و يقول الذين كفروا فرمود:(وَ يَقُولُ الْإِنْسانُ) ليكن اين حرف صحيح نيست، زيرا با جمله آينده كه مى‌فرمايد:( فَوَ رَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّياطِينَ‌) ...(صِلِيًّا ) نمى‌سازد.

و بعيد نيست كه مراد از انسانى كه اين حرف را زده كافر منكر معاد باشد، و علت تعبير از آن به انسان اين بوده باشد كه چون از همين طايفه از انسانها نيز توقع نمى‌رفت چنين حرفى را بزنند، چون خداى تعالى خود او را نيز مجهز به جهازات عقلى كرده، و او به يادش هست كه خداوند قبلا او را خلق كرده بود با اينكه هيچ بود، پس ديگر چه استبعادى مى‌كند از اينكه دوباره او را زنده كند، پس استبعاد او استبعاد دارد، و لذا لفظ انسان را تكرار كرد، چون جواب از اشكال و استبعاد او را چنين شروع كرد:(أَ وَ لا يَذْكُرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً) يعنى او با اينكه انسان است، جا نداشت چيزى را كه نظيرش را ديده استبعاد كند، با اينكه هنوز خلقت نخست خود را فراموش نكرده است.

و شايد تعبيرى كه صيغه مضارع- آينده در جمله (يَقُولُ الْإِنْسانُ‌)- انسان مى‌گويد اشاره‌اى به اين باشد كه اين سخن و اين استبعاد از اين به بعد هم در انسان‌ها خواهد آمد، يعنى از اين به بعد نيز افرادى منكر معاد، و يا مردد در آن پيدا خواهند شد.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 117
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست