نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 104
كلمه غى به معناى ضد رشد است، و
رشد به معناى اصابه واقع است، قهرا غى به معناى اين است كه كسى فكرش به واقع نرسد
و به خطا رود، كه در حقيقت قريب المعناى با ضلالت است كه خلاف هدايت مىباشد، و
خود به معناى پيمودن راهى است كه صاحبش را به غايت منظور خود برساند.
[مقصود از اينكه خلف كسانى كه خدا به آنان انعام كرده بود و براى
خدا خاضع و خاشع بودند، نماز را ضايع كردند]
پس معناى جمله(فَخَلَفَ مِنْ
بَعْدِهِمْ خَلْفٌ ...) اين است كه به جاى آنان كه
خدا انعامشان كرده بود و طريقهشان خضوع و خشوع براى خداى تعالى بوده همواره با
عبادت متوجه او مىشدند، قومى آمدند و قائم مقام ايشان شدند كه آنچه را از آنان
گرفتند يعنى نماز و توجه عبادى به سوى خداى سبحان را ضايع كرده و در آن سهلانگارى
نمودند، بلكه به كلى از آن اعراض نمودند، و در عوض شهوات را پيروى كردند، و در
نتيجه همان شهوات، ايشان را از مجاهده در راه خدا و توجه به او مانع گرديد.
از همين جا روشن مىشود كه مراد از ضايع كردن نماز فاسد كردن آن است،
به اينكه در آن سهلانگارى و بىاعتنايى كنند، و در نتيجه كار به جايى برسد كه آن
را بازيچه قرار دهند و در آن دخل و تصرف نمايند، و سر انجام بعد از قبولش به كلى
تركش كنند و ضايعش گذارند.
پس اينكه بعضىها[1] گفتهاند:
مراد از ضايع كردن نماز ترك آن است خيلى حرف صحيحى نيست، چون ترك، به كلى ضايع
كردن را نمىگويند، و عنايت دو آيه شريفه متعلق به اين نكته است كه دين الهى از آن
طبقه صالح به اين طبقه خلف ناصالح آنها منتقل گرديد، و حق جانشينى آنان را در باره
دين ادا نكردند، و آنچه را از نماز به ارث برده بودند ضايع گذارند، در حالى كه
نماز تنها ركن عبوديت بود، و در عوض شهوات را كه سد راه حق است پيروى نمودند.
(فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا)-
بعضىها[2] گفتهاند:
يعنى فسوف يلقون جزاء غيهم- به زودى كيفر غى خود را مىبينند ، و در
حقيقت اين عبارت مانند جمله (وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ
يَلْقَ أَثاماً) است كه، تقديرش و من يفعل ذلك يلق جزاء أثمه است،
يعنى هر كس چنين كند كيفر گناه خود را مىبيند.
ممكن هم هست مراد از غى، خودش باشد نه جزايش، به اين صورت كه غى را
غايت
[1] مجمع البيان، ج 6، ص 519 به نقل از محمد بن كعب.